دربارهی دو داستان از هوشنگ گلشیری هوشنگ گلشیری در داستانِ کوتاهنویسی، به عقیدهی موافقم و منتقدانش، داستان معاصر فارسی را چند گام به پیش بُرد و از این نظر، هیچ کم از همتایان معاصرِ جهانیاش ندارد، اگر تا به امروز در سطحِ جهان کار او آنطور که باید و شاید دیده نشده، ایراد از […]
تمام زندگی او در داستان خلاصه میشد
چند تصویر از هوشنگ گلشیری در سالمرگش من سال ۱۳۵۸ وارد هنرستان دراماتیک تهران شدم و دو ماه بعد از ورودم به هنرستان با ناصر زراعتی آشنایی پیدا کردم. آن زمان او با جُنگ «فرهنگ نوین» همکاری می کرد، به همت زراعتی اولین داستان کوتاهم در آن جُنگ منتشر شد، سال ۱۳۶۱ به دلیل […]
«دگرگیسی معنا در زبان»؛ دشواریهای ترجمهی «مسخ» به انگلیسی
پس از اتمام ترجمهی جدیدِ «مسخ»، اثر فرانتس کافکا توسط سوزان برنوفسکی، او این مقاله را دربارهی پروسهی ترجمه نوشته است. بیش از صد سال پیش، یعنی اواخر سال ۱۹۱۲ در دورانی که کافکا برای پیشبردنِ اولین رمانش دچار مشکل شده بود، رمان مشهورش «مسخ (Die Verwandlung)» را نوشت. در ۱۷ نوامبر سال ۱۹۱۲ […]
«افسونِ رجعت به انزوا»
|| دربارهی رمان «قرنطینه»، نوشتهی فریدون هویدا || این متن پیش از هر چیز دعوتی است به خواندن اثری درخشان، اما کمتر دیده شده و قدر نادانسته. رمانی که نه در زبان مبدأ و نه در زبان مقصد دیده و خوانده نشد و جز نامی از نویسنده و داستان در منابع فارسی از آن بهچشم […]