|| دربارهی رمانِ «زل آفتاب»؛ نوشتهس سروش چیتساز || «زل آفتاب» رمانی با پنج قسمت مجزا اما بههمپیوسته است که ساختاری مشابه در میان این پنج قسمت دنبال میشود، در هر قسمت ابتدا توصیفی از «عکسی که انداخته نشده» تحت عنوان یک عدد (صفر تا چهار) بیان شده و پس از آن روایتهای اصلی با […]
«ردّپای شوخطبعی در آثار ارنست همینگوی»؛ نوشتهی ران تومب
شهرت همینگوی عمدتا حولِ محور عاشقانههای تراژیکش از مرگ و عشق شکل گرفته است؛ داستانهای مهیجاش که با نثری موجز نوشته شدهاند، در گزارشهایِ جنگی واضحش و نیز در سفرنامههایش. او نویسندهای طنزپرداز نیست، حتی گاهی که تلاش میکند بامزه باشد، در بعضی از داستانهایش بسیار خامدستانه به نظر میرسد. درعینحال مزیت چندان دیدهنشدهی او […]
سیاهیِ یک لشکر
خون نبود البته. داروی اسهال بود. من اما پرسیده بودم: «چطور باید خون رو از روی لباس پاک کرد؟» در آن وقت صبح به زحمت خشکشویی را پیدا کرده بودم که باز باشد. فکر کردم آنها بارها لکهها را از روی لباسها پاک کردهاند، پس باید راهکاری بلد باشند. البته قبل از تماس گرفتن با […]