Edward Hoagland, Bennington, Vermont, 2001

«شهامت لاکپشت‌ها»؛ نوشته‌ی ادوارد هوگلند

ادوارد هوگلند متولد ۱۹۳۲ و از شاگردان هنری دیوید تارو بود. نوشتن را در ۱۹۶۸ آغاز کرد و جستارهای بسیاری با موضوع طبیعت قلم زده است که صدای صادق، نگاه تیزبین و افتادگی یک طبیعت گرد حرفه‌ای را باز مینمایاند. با این حال، او یک مرد شهری و اهل نیویورک بود و به قول خودش […]

scott russell sanders

«مردانی که می‌­پنداریم»، نوشته‌ی اسکات راسل سندرز

مردانِ گذشته، از جمله پدرم را به خاطر می­‌آورم، محکومین سیاه­پوست و نگهبانان سفید را در مزارع پنبه‌­ی سرتاسر حاشیه­‌ی جاده‌­های حومه‌­ی ممفیس می‌­دیدم. احتمالن سه یا چهارساله بوده‌­ام. زندانیان لبا‌س‌­های چرک با راه راه خاکستری و سیاه، به سنگینی کرباس، و خیس از عرق پوشیده بودند. بدون کلاه، با پشتی خمیده، در گرمایی کشنده […]

انیس باتور

در باب میرایی؛ نوشته‌ی انیس باتور

روزی روزگاری آناتولی – ۱ **   همواره بخش بزرگی از زندگی‌ام با وحشت از مرگ همراه بوده است. در واقع سالیان سال است که با هم زندگی می‌کنیم. به‌طور قطع این ترس کم و بیش به سراغ تمام آدم‌ها می‌آید؛ اما در مورد امثال من می‌توان از آن به‌عنوان نوعی بیماری یاد کرد: تقریبا […]