«طاهره، طاهرهی عزیزم» نامههای غلامحسین ساعدی به طاهره کوزهگرانی است. این کتاب اولینبار در سال هشتادوهشت توسط نشر مشکی، بیستوچهار سال پس از درگذشت ساعدی در پاریس، در ایران منتشر شده است. غربت، دوری و آوارگی، نهتنها بر مرگِ این نویسنده و نمایشنامهنویس، بلکه بر تمام زندگیِ او سایه انداخته است. این تنهایی و […]
آن جانِ پنهان، دمیده در کاغذها
نامهای به احمد اُخوت، نویسندهی کتابِ «ای نامه!» عرضِ سلام از راهِ دور، و بعد، اُمیدوارم که خوب باشید آقای اُخوتِ نازنین. حتما بهیاد دارید که تماس گرفتم و گفتم پروندهای داریم دربارهی نامهنویسی ادبی در ایران و خواستم که با شما، گفتوگویی داشته باشم در این زمینه، یا جستاری بنویسید. و گفتم علتِ مزاحمتام […]
«حسرتِ نقد»؛ دربارهی نامههای اکبر رادی
اکبر رادی بهعنوان یکی از قلههای ادبیات معاصر دوست داشت تنها بهعنوان نمایشنامهنویس شناخته شود و به همین خاطر به جز «جاده» که سال ۱۳۴۹ منتشر کرد، طبعآزماییاش در حیطهی داستان نویسی را به اشتراک نگذاشت و بهقول خودش از خیر انتشار دو چمدان داستان گذشت. و شاید برای عموم که او را یک درامنویس […]
نامهای در قامتِ جبههبندیِ انواع روشنفکری
دربارهی نامههای جلال آلاحمد بسیاری از اساتید روزنامهنگاری به تازهکارهای روزنامهنویسی و آنها که دوست دارند نوشتن را، پیشنهاد میکنند که گزارشات و نامهها و کتابهای جلال آلاحمد را مطالعه کنند. شخصیتی که مخالفان سینهچاکِ بسیار دارد. مخالفانی که بیشترشان را قشر روشنفکر ایرانی تشکیل میدهد. مخالفتی که ریشهاش در مواضع جلال است، در […]