پیش از آنکه زنان عهد پهلوی اول به نگارش داستان در معنای مدرن آن دست ببرند، سنتها کمی بیش از هر کنش دیگر، دست زنان را در روایت و قصهپردازی باز گذاشته بود. شاید این نقش قصهپردازانه از حکایتهای پرطرفدار هزار و یک شب آب میخورد یا از نقش زنانهای که همواره در تاریخ، همراه و نگهدار کودک تعریف شده بود. زنِ بازمانده از آزادی کنشگری که درِ تخیلش را در داستانسراییِ شبانه به کودکانش میگشود، آنوقت که مردان نخستین داستانهای ایرانی را مینگاشتند، از غافله جا نماند.
اگر مجموعهی «یکی بود، یکی نبود» محمدعلی جمالزاده را آغازگر داستانِ کوتاه بدانیم و شروع داستان بلند و رمان را با «تهران مخوف» مشفق کاظمی -که به ترتیب در ۱۳۰۰ و ۱۳۰۱ منتشر شدهاند- تا اولین اثر داستانی نوشتهی زنان که به عقیدهی بعضی «دختر تیرهبخت و جوان بوالهوس» نوشتهی ایراندخت تیمورتاش است، فاصلهی کمی وجود دارد.
ایراندخت تیمورتاش -که درسآموختهی فلسفه در فرانسه است و از زنان پیشرو در عهد پهلوی ایران- این اثر را در ۱۳۰۹ خلق و منتشر کرده است. شاید نتوان این اثر را چون دیگر آثارِ آغازگر ادبیات داستانی فارسی ستود و سرشار از ادبیت دانست؛ اما همچنان نمیتوان از آن به عنوان اثر مکتوب داستانی گذشت.
سه سال پس از ایراندخت تیمورتاش، دکتر زهرا کیا، شناختهشده با نام زهرا خانلری (فامیلی که از شوهر صاحبنامش پرویز ناتل خانلری گرفته است) پای داستاننویسی را به طبقهی روشنفکر زنان ایران باز میکند. زهرا کیا از نخستین زنانی بود که ادبیات فارسی را تا مقطع دکتری زیر نظر ملکالشعرا بهار آموخت و نویسندگی و روزنامهنگاری را در نشریه سخن تمرین کرد. و نخستین اثر داستانیاش با نام «پروین و پرویز» در ۱۳۱۲ به چاپ رسید. او بعدها کمتر سراغ داستاننویسی رفت، اما به عنوان نخستین زن فارغالتحصیل و استاد ادبیات در دانشگاه، راه را به روی سردمدار داستاننویسی زنان -که قدر شکوفایی آثارش به حدیست که بسیاری شروع داستاننویسی زنان را با او دانستهاند- باز کرد.
سیمین دانشور پانزده سال پس از انتشار داستانهای زهرا کیا، مجموعه داستان «آتش خاموش» را منتشر کرد و استاندارهای داستاننویسی را نهتنها در نوشتار زنان که در جهان داستان ایران بالا برد. او یک سال پس از انتشار اولین مجموعهاش همچون زهرا کیا و استادش، فاطمه سیاح، با درجهی دکتری ادبیات فارسی فارغالتحصیل شد و سومین زنی بود که در ردیف فارغالتحصیلان دکتری دانشکده ادبیات قرار میگرفت. دانشور پس از فارغ التحصیلی با دریافت بورس تحصیلی به استفورد رفت و تا سال ۱۳۴۰ اثری منتشر نکرد. تعدد داستاننویسان زن در این سالها نسبت به پیش از آن، نشانگر اثرگذاری این چهرهی ادبی بر زنان داستاننویسِ آن دوره است. در این سالها مهراقدس غفاری در سال ۱۳۲۹، دکتر بهین دارایی در سال ۱۳۳۵، ماهسیما در سال ۱۳۳۶، مهین توللی در سال ۱۳۳۸ و دکتر میهن بهرامی در سال ۱۳۴۰ آثار داستانی خود را به چاپ رساندند.
هرچند در نیمهی ابتدایی عصر حاضر در میان نامآورانِ داستان، کمتر از زنان نام برده می شود؛ نمیتوان از آثار آنان چشم پوشید. جریان داستاننویسی که ایراندخت تیمورتاش به سرعت پا در آن گذاشت و سیمین دانشور به زیبایی شکوفایش کرد، جریانی حامل ادبیات روشنفکرانه و عامه بود که در ابتدای همین قرن باعث بروز داستاننویسهایی چون فریده گلبو، گلی ترقی و مهشید امیرشاهی شد.
نظرات: بدون پاسخ