Duane-Michals

دست به مهره بازیه!

۱. پشت در کلاس دوم نمایش ایستاده بودم. به مرگ می‌مانست. شروعش که می‌کردم بازگشتی نداشت. البته دیگر شروعش هم با من نبود. تا ماه پیش بود. تا دو هفته پیش‌تر یا حتا تا دیشبش، اما آن لحظه دیگر نه. دیر شده بود. دستم بالا نمی‌آمد. لرزشش را نمی‌توانستم کنترل کنم. لرزش قلب و لب‌هایم […]

CNV00003

از رنجی که می‌‌بریم

من موجود بدبخت و حسودی هستم. وقتی کسی را می‌‌بینم که به کارش عشق می‌‌ورزد و محل کارش را دوست دارد، مدام در حرف‌هایش دنبال تناقض می‌‌گردم و ناخودآگاه از او بدم می‌‌آید. اگر صبح در حالی که می‌‌کوشم تن گیج و تباهم را به شرکت برسانم، چشمم به گربه مرفهی بیفتد که در آفتاب […]

Alex Webb

«تأملی در باب دسته‌جاروب»، نوشته‌ی جاناتان سویفت

یادداشت مترجم: این متن نقیضه و طنزی است کلاسیک، اثر نویسنده انگلیسی-ایرلندی سفرهای گالیور، جاناتان سویفت. قلم تیز سویفت، در این متن، متوجه رابرت بویل، نویسندهه‌ی تأملات پراکنده در باب چند موضوع است که در آن اشیاء روزمره (آینه، میوه، ماهی و غیره) را دستمایه ای برای تأمل درباره درونمایه‌های مذهبی، ارتباط انسان با خدا […]

Erwin Olaf

ناداستان ادبی: واقعیت‌ها

ناداستان خلاق چیست؟ آیا کتاب‌های واقعی باید از تکنیک‌های ادبی بهره بگیرند؟ نویسندگانِ موضوعاتی از صلیب‌سرخ گرفته تا نهنگ‌ها و هندوستان دربارۀ روش‌هایشان توضیح می‌دهند. لیزا اَپینانِزی عبارت «ناداستان» برایم همیشه همچون هیولایی غریب بوده است، چرا که داستان، یعنی برساختن قصه‌ها، همیشه جلوتر بوده است و شکل اولیۀ کنارهم‌گذاشتنِ واژه‌ها بوده است. البته «ناداستان» […]