site logo
  • {ناداستان}
    • درباره‌ی ناداستان خلاق
    • انواع ناداستان خلاق
    • ناداستان خلاق در جهان
    • ناداستان خلاق در ایران
    • مرور کتاب‌های ناداستان
    • درباره جستار
    • جستارنویس‌ها
  • {داستان}
    • درباره‌ی داستان
    • گفتگو ، میزگرد و گزارش
    • داستان ایران
    • داستان جهان
    • مرورنویسی- داستان
    • آرشیو خوانی
  • {پوشه‌ها}
    • داستان شهری
    • زنان داستان‌نویس ایران
    • خاستگاه داستان کوتاه
    • جامعه‌شناسی ادبیات داستانی
    • ادبیات‌ درمانی
  • {رادیو جستار}
  • {خبر}
  • {درباره ما}
خانه > {پوشه‌ها} > زنان داستان‌نویس ایران > ایراندخت تیمورتاش
ایراندخت تیمورتاش

ایراندخت تیمورتاش

۰۲ مهر ۱۳۹۸  |  الهام روانگرد

شاعری نزد زنان ایران دارای تاریخ دورتری است اما نویسندگی زنان ایران هنوز نوپاست. این مسئله رابطه مستقیمی با تاریخ سوادآموزی زنان ایران دارد. بعد از اصلاحات اجباری رضاخان هم  هنوز خانواده ایرانی سواد را برای زنان  امری غیرضروری و حتی در مقابل تحکیم خانواده می دانست و بر زنان و دختران با سواد برچسب‌های ناشایست می‌زدند. قصه‌گویی اما پیوندی عمیق‌تر با زنان ایران دارد و کم‌تر کسی است که زن قصه‌گویی را که برای نجات جان خویش هزار و یکشب قصه گفت، نشناسد.

با ورود صنعت چاپ و انتشار روزنامه، همچنین ترجمه آثار غربی و حضور تدریجی زنان در فعالیت‌های اجتماعی، شخصیت زن در آثار ادبی پدیدار شد و حالا زنان نیز فراغت بیشتری برای مطالعه جراید و رمان داشتند. کم‌کم نشریات زنان پا گرفت و زنان شروع به نوشتن داستان‌هایی در نشریاتشان کردند، اما با نام مستعار، چرا که هنوز بیم برخوردهای ناشایست را از جانب جامعه سنتی داشتند. اولین زنی که در ایران رمانی به صورت کتاب چاپی منتشر کرد، آن‌هم با نام واقعی خودش، ایراندخت تیمورتاش بود.

ایراندخت تیمورتاش در سال ۱۲۹۵ به دنیا آمد. او بزرگ‌ترین دختر عبدالحسین خان تیمورتاش (سردار خراسان) بود. عبدالحسین خان تیمورتاش نخست‌وزیر رضاخان بود و دومین فرد قدرتمند ایران در آن زمان محسوب می‌شد. او اصلاحات بسیاری در مدرن‌سازی سیستم اداری انجام داد و تلاش‌هایش بعد از لغو قرارداد دارسی به مذاق انگلیسی‌ها خوش نیامد. بنابراین پاپوشی برایش دوختند و شاه را به او بدبین کردند و به زندان افتاد و در آنجا توسط پزشک احمدی به قتل رسید. پس از شهریور ۱۳۲۰ ایراندخت به خون‌خواهی پدر برخواست و به‌تنهایی پزشک احمدی را در عراق یافت و به ایران برگرداند تا مجازات شود.

ایراندخت در خانواده‌ای روشنفکر و پیشرو پرورش یافته بود. او از دانش آموزان ممتاز مدرسه «ناموس» بود و پس از دبیرستان به فرانسه رفت و موفق شد از دانشگاه سوربنمدرک دکترا بگیرد. عمه‌اش دکتر «بدری تیمورتاش» پزشک فارغ‌التحصیل از بلژیک بوده و همراه با ایراندخت از پایه‌گذاران دانشگاه پزشکی مشهد بودند.

اما ایراندخت رمان خود را در سال ۱۳۰۹ نوشته است، یعنی زمانی که ۱۴ سال بیش نداشته و هنوز محصل بوده. رمان او با نام «دختر تیره‌بخت و جوان بوالهوس» همان‌گونه که از نامش پیداست، بیشتر نصیحت‌نامه‌ای برای دختران جوان ساده‌دل است که فریب مردهای هوسباز را می‌خورند. در طول رمان، نویسنده در هر بزنگاهی به میان داستان آمده  و شروع به پند و نصیحت می‌کند. ایراندخت هم مانند بسیاری دیگر از نویسندگان آن‌زمان برای باورپذیری داستان خود، آن را واقعی خوانده و اتفاقی می‌شمرد که در همسایگی نویسنده رخ داده است. ایراندخت پس از آن دیگر رمانی ننوشت. پس از دستگیری پدر و تبعید شدن خانواده، مسیر زندگی‌اش به کل تغییر کرد و مرگ و خونخواهی پدر از او زنی دلیر، آزادی‌خواه و دغدغه‌مند جامعه ساخت. بعد از اعدام پزشک احمدی مجوز روزنامه «سیاست ایران» را گرفت که روزنامه‌ای به شدت ضد دیکتاتوری و ضد رضاخان بود و به افشاگری جنایات ۱۳۲۰ می‌پرداخت. او حتی برای یافتن سرلشگر محمد حسین بایرام -که مانند پزشک احمدی از قاتلین زندانیان بود- تلاش بسیار کرد، اما موفق نشد.

در دوران آزادی مطبوعات، ایراندخت به عنوان اولین سردبیر زن، سردبیری روزنامه معروف  «رستاخیز» را بر عهده گرفت اما پس از اعمال دوباره محدودیت‌ها و سانسورها از جانب حکومت،  در   ۱۳۴۰ ایران را به مقصد پارس ترک کرد.

محمد رضا پهلوی – که در خاطرات خویش ایراندخت را اولین دختری می‌داند که دلبسته‌اش شده- برای دلجویی از بی‌عدالتی که در حق پدرشان شده، مرتبا ایراندخت و خانواده را به دربار دعوت می‌کرده، اما ایراندخت هرگز به دربار نرفت و برادران خود را نیز به خاطر رفت‌وآمدشان به دربار شماتت می‌کرد. پس از رفتن به پاریس در سال ۱۳۵۵ محمد رضا پهلوی او را به به سمت «وابسته فرهنگی و مطبوعاتی سفارت ایران در فرانسه» منصوب کرد.

ایراندخت پس از انقلاب دوباره به ایران بازگشت، اما پس از مدت کوتاهی ایران را برای همیشه ترک کرد. او خدمات بسیاری در جهت حقوق زنان انجام داده و مسعود بهنود، که در کتاب «سه زن» به زندگی او پرداخته، او را جزو صد زن پیشگام ایران می‌خواند. پیش از مرگش کشور فرانسه به پاس شجاعت و خدماتش نشان «لژیون دونور» را به او اهداء کرد. ایراندخت تیمورتاش در ۱۳۷۰ هجری شمسی در پاریس زندگی را بدرود گفت.

 

 

منابع:

  • مجله ادبی اوراز
  • کتاب «سه زن» نوشته مسعود بهنود
  • سایت کتابخانه آیت‌الله بروجردی
  • مقاله نخستین گام‌های زنان در ادبیات معاصر ایران نوشته حسن میرعابدینی
الهام روانگرد ایراندخت تیمورتاش داستان ایرانی داستان زنان دختر تیره‌بخت و جوان بوالهوس روزنامه رستاخیز روزنامه سیاست ایران ریشه‌های داستان ایرانی زنان داستان نویس عبدالحسین خان تیمورتاش پزشک احمدی
نوشته قبلی: شهر بستر روایت‌های بی‌شمار (۱)
نوشته بعدی: شهر بستر روایت‌های بی‌شمار (۲)

نظرات: بدون پاسخ

پیوستن به: نظر خود را بگذارید لغو پاسخ

(به اشتراک گذاشته نخواهد شد)

تبلیغات

  • big_size-1.jpg
  • big_size.jpg

{آخرین اخبار}

  • «رها و ناهشیار می‌نویسم»؛ کتابی درباره‌ی هنر جستارنویسی
  • سمینار بابک احمدی با موضوع سویه‌های جستار
  • جستارخوانی در خوانش با حضور محسن آزرم
  • جزئیات روایت در فیلم مستند از زبان پیروز کلانتری

خبرنامه

برای دریافت آخرین اخبار با ثبت آدرس ایمیل خود در خبرنامه ما عضو شوید

© کلیه حقوق مادی و معنوی مطالب این سایت نزد موسسه فرهنگی هنری خوانش ادب و هنر محفوظ بوده و استفاده از بخش یا تمامی مطالب این وب سایت بدون کسب اجازه کتبی ممنوع و دارای پیگرد قانونی است.

اطلاعات تماس

آدرس: خ بهار شمالی، کوچه بهشت، پلاک 11
تلفن : 5424 8849 021
تلگرام : 8501 123 0903
ایمیل : info@khaneshmagazine.com

logo-samandehi
KhaneshMagazine © 2019 | Design: Studioheh.com | Web Development: Farhad Mantegh