جشن اختتامیه اولین جایزه جستار خوانش عصر چهارشنبه یکم آبانماه با حضور هیات انتخاب، داوران و علاقهمندان به این حوزه در خانه کارمان برگزار شد. فاطمه مهدویپور، مجری برنامه، این مراسم را با خوشآمدگویی و معرفی موسسه خوانش آغاز کرد. پس از آن شمیم مستقیمی، دبیر جایزه گزارشی از روند برگزاری آن ارایه کرد. در متن این گزارش آمده است:
«ما در زبان فارسی جستار خوب کم نداریم. اگرچه این نام جستار را کمتر بر پیشانی دارند. یا به نام مقاله و یادداشت خوانده شدهاند، یا چون در کتابی جمع بودهاند به نام کتاب صدایشان میکنند. ورود به این عرصه از نوشتن به نظرم بیش از هرچیز نشانهای از طلوع فردیت در میان ماست. صدای این فرد انسانی که میبیند، قضاوت میکند، میسنجد و عرضه میکند، هر روز به وضوح بیشتری شنیده خواهد شد. جستار فرمی است برای این نوع بیان.
فراخوان را که اعلام کردیم، تا یک هفته مانده به پایان زمان برگزاری، نزدیک ۴۰ متن به دستمان رسیده بود. با خودمان گفتیم دوره اول است. و پیشبینی کردیم در نهایت با هفتاد یا هشتاد متن رسیده کار انتخاب آغاز شود.
پس از تمدید یکهفتهای و بهخصوص در یکی دو روز آخر، ناگهان سرعت رسیدن متنها زیاد شد و در نهایت ۲۶۱ متن به دستمان رسید. این تعداد متن درباره مدرسه برای اولین دوره جایزه جستار بیشتر از تصورمان بود. با دقت بالایی میتوانم ادعا کنم که گزارشها و روایتهایی دست اول از انواع و اقسام مدرسه، کوچگ، بزرگ، شبانهروزی، نمونه مردمی، غیرانتفاعی، استعدادهای درخشان، مدارس مذهبی از طرف طیف وسیعی از نویسندگان از زن و مرد و مهاجر و مقیم و مسافر، معلم و مدیر و دانش آموز به دستمان رسید.
هیات انتخاب پس از اولین نشستها با دستورالعملی روشن، خواندن نوشتهها را شروع کرد. یافتن جستارها. با بها دادن به تجربههای نو در حوزه زبان و روایت. کار در بعضی جاها به دشواری میکشید: گاه متونی درخشان پیدا میشدند که آشکارا داستان بودند. در نشستهای بعدی تعاریف بارها و بارها تکرار میشد و تلاش میشد تا بتوان خطوط مرزی را پیدا و حرکت روی مرزها را مشخصتر کرد.
مموآر یا خاطرهنگاری کجا پایان میگیرد و جستار کجا شروع میشود؟ این پربسامدترین سوالی است که احتمالن هم نویسندگان و هم خوانندگان علاقهمند با آن مواجهند. برای ما هم در همه مراحل مسابقه فکر کردن به این سوال و سوالهایی درباره ماهیت جستار و مرزهایش با فرمهای دیگر اجتنابناپذیر بود.
به عنوان جستار، ما به دنبال متونی بودیم که صرفن بیان یک خاطره نباشند. صرفا بیان یک تحلیل هم نباشند. اگر بتوان از این کلمه استفاده کرد باید بگویم ما به دنبال یک فراروی بودیم. جلوتر رفتن. به جای دیگری رفتن از یک خاطرهنگاری صرف. به جای دیگری رفتن از یک تحلیل صرف. فراتر رفتن از همه اینها. این فراروی از راههای مختلف میتواند به چشم بیاید: وارد شدن زبان تحلیل در جایی که روایت غالب است یا وارد شدن روایت شخصی در جایی که تحلیل غالب است و یا در هم پیچیده شدن فرم و شکلگیری یک فرم جدید یا انتخاب استراتژیهای خاص و خلاقانه روایی…این مباحث طبیعتن در میان داوران هم جاری بود. و احتمالن پس از اعلام نتایج هم به شکل دیگری ادامه خواهد یافت.
برای تعریف جستار و تقسیمبندی آن هنوز اتفاق نظر مهمی در میان فارسی زبانان شکل نگرفته. اگرچه بعید است بتوان به غیر از تعاریف ویکیپدیایی اتفاق نطر خاصی حتی در میان نویسندگان و خوانندگان جهانی این فرم پیدا کرد. درباره جستار تنها باید بحث و گفتگو بیشتر شود و نوشتههای نمونه به دست نویسندگان خوب به خوانندگان خوب عرضه شود. آنگاه فرمی که به سختی در بیان میگنجد، فرمی که به گفته دیوید فاستروالاس عملن هیچ قاعده و قانونی بر نمیدارد خود به خود خودش را عیان خواهد کرد. و به ما نشان خواهد داد.
چند کلمه هم درباره موضوع مسابقه: مدرسه. جای وزیر و معاونان آموزش و پروش و صاحبنظران و فعالان این حوزه در این مجلس خالی است. امیدوارم دستکم بخواهند تمام ۲۶۱ مطلب را بخوانند. چون میدانم که این نمیکنند، لااقل امیدوارم متون برگزیده را بخوانند. اگر بپرسید از این ۲۶۱ متن رسیده چه بر میآید؟ و آیا میتوان تجربهای را به عنوان تجربه محوری یا عصاره تجربههای مدرسه دریافت کرد و نشان داد؟ میتوانم بگویم بله. از نوشتهها دو چیز بر میآید. یکی اینکه انگار هنوز نمیدانیم با بچه آدم چطور باید رفتار کنیم. فقدان روابط انسانی مبتنی بر احترام و کرامت بیش از هرچیز توسط متنهایی که به ما رسید، نشانه گرفته شده. اما کاش میشد بهراحتی کسی را محکوم کرد. باید بگویم براساس همین متنهایی که به این مسابقه رسیده، نمیشود. خواندن همین متون نشان میدهد که این روابط نادرست با بچه آدمیزاد، نهتنها در مدرسه که در خانه و جامعه و رادیو و تلویزیون و دانشگاه هم ادامه داشته است. پرداختن بیشتر به این مساله از حوصله این جلسه و صلاحیت من خارج است.
اما موضوع دوم: به نظر میرسد اگر اتفاق مثبتی برای کسی در مدرسه افتاده، در آن گوشه و کنارها، در زنگهای بیاهمیت، به دست معلمینی غیر از معلمین اصلی و در فضاهایی حاشیهای رخ داده. به قول یکی از نویسندگان مسابقه، میتوان گفت مدرسههای واقعی در حاشیه مدارس اصلی شکل گرفتهاند. غالب آن اتفاقات خوب و ماندگار، آن تربیتهای واقعی و اثرگذار،با تواتر و تکرار زیاد در نوشتهها، در کلاسهای انشا، ادبیات، هنر، ورزش افتاده است. درسها و وقتهایی که یکی یکی از برنامه کاری مدارس حذف شدند و کنار گذاشته شدند.
در این سالها مدارس آرام آرام این حاشیهها را حذف کردند. تا احتمالن همین کارکرد نصفه و نیمه را هم از دست بدهند.»
شمیم مستقیمی حرفهایش را با سپاس و تقدیر از همکارانش ادامه داد: «ابتدا باید از میناحسنی تشکر کنم که خودش و همکارانش در موسسه خوانش با تمام توان پشت این جایزه ایستادند و چیزی کم نگذاشتند. ممنونم از دوستانم در هیات انتخاب، نوید پورمحمدرضا، معین فرخی و زهرا ملوکی که صمیمانه و رفیقانه کار سخت انتخاب مرحله اول را انجام دادند.
و در پایان سپاس ویژه من و موسسه خوانش نثار هیات محترم داوران. که پذیرفتند در اولین دوره جایزه جستار که هیچ چیزش مثل بقیه مسابقات ادبی روشن و تجربهشده نبود، کار سخت داوری و قضاوت نهایی را انجام دهند. خانمها مژده دقیقی، نفیسه مرشدزاده و حبیبه جعفریان و آقایان پیروز کلانتری و دکتر محمدرضا کلاهی با شور و شوق بسیار متون را داوری کردند. اعلام ۱۲ متن برگزیده و سپس از میان این ۱۲ اثر تقدیر و برگزیدن شش جستار نهایی در دو دسته سه تایی یک استراتژی زیبا و به یاد ماندنی از این هیات داوری خواهد بود. جزییات نگاه آنها را در بیانیه داوران خواهید شنید.
از روزی که فراخوان جایزه اعلام شد تا امروز که روز اعلام نتایج است، دوره جایزه جستار خوانش، و در نتیجه خواندن غالب متنهای رسیده، و گپ و گفتهای کوتاه و بلند با هرکس که گوشه ای از کار را گرفت تا این جایزه مسیرش را به خیر و خوشی طی کند، به این جمعبندی رسیدم که به زحمتش میارزید.
به زحمتش میارزید بیش از همه به خاطر متنهای خوبی که نوشته شدند و نویسندگان تازهای که خود را معرفی کردند. متنهایی صادق، صریح، جاندار و صمیمی که خستگیها را میشوید و میبرد و ما میتوانیم با خودمان بگوییم: چه کار خوبی کردیم که این جایزه را برگزار کردیم!»
سپس مژده دقیقی، نماینده هیات داوران، بیانیه هیات داوران را خواند: «شاید پیش از هر چیز باید گفت برای جمع داوری این همه شور و جدیت نویسندگان در بیانِ مواجهه و مکالمه با خود و جهان پیرامون، غافلگیرکننده و مایهی حظ وافر بوده است. این عزم و استعداد که در بسیاری موارد در شکلهایی متفاوت از جستار مثل زندگینگاره (Memoir)، داستان و مقاله نمایان شده بود، مستقل از وفادار بودن یا نبودن به قالبی که به رقابت گذاشته شده، قابل احترام، دلگرمکننده و نشانهای از ظرفیتهای پنهانِ تحلیل و بیان خلاقانهی احوال خود در میان جوانان این مرزوبوم است. جمع داوری، بهرغم تنوع سلایق و اولویتهای اعضا، در قضاوت نهایی سعی کرد به خصوصیت و خصلت جستار وفادار بماند و از متنهایی با وجه پررنگِ داستانگو، خاطرهنگار و شخصیگو فاصله
بگیرد. در نتیجه، داستان کوتاهها و زندگینگارههایی درخشان ما را از لذت خواندن و حضور در جهانِ مخصوصشان بهرهمند کردند، اما از جایزه و تقدیر و سپاس دور ماندند. شایستگیهای این آثار بر کسی پوشیده نیست و قطعا در چارچوبها و رقابتهایی که برای قضاوت همین قالبها طراحی شدهاند قدر و
منزلتی که استحقاقش را دارند خواهند دید.
جمع داوری پیشنهاد میکند در دورههای بعدی جایزهی جستار خوانش، تعریف اولیهی روشنتری از قالب جستار با مختصات و مشخصاتی دقیقتر به شرکتکنندگان مسابقه ارائه شود تا به واسطهی آن هم شور و ارادهی نویسندگان در نقطهی درست تمرکز یابد و هم هیأت انتخاب و داوری به حسرتِ
کنارگذاشتنِ متنهایی که آنِ نویسندگی در آنها بارز و قطعی است، اما از حیثِ قالب به بیراهه رفتهاند گرفتار نیاید. چرا که نهایتا این مجموعه در فضای تعاریف، اولویتها و رویکرد برگزارکنندگان مسابقه قدم برمیدارند و بهتر است با راه و روش آنها همراهتر باشند.
جمع داوری سه اثر را برای دریافت جایزه انتخاب کرده است، سه اثر را شایستهی تقدیر دانسته و نهایتا، بهلحاظ کیفیت و قوت بعضی آثار، لازم میبیند در بخش مسابقه، توجه و سپاس خود را دربارهی ۱۲ اثر اعلام دارد. امیدواریم هرچه زودتر امکان انتشار عمومی گزیدهی آثار فراهم شود تا این ظرفیت پنهان رو
بنماید و تاثیر خود را در جامعهی نویسندگان و مخاطبان خود بگستراند.»
سپس اسامی نویسندگان دوازده جستاری که از نظر هیات داوران قابل توجه بودهاند، به شرح زیر خوانده شد:
- فاطمه چگنی/ «…»
- محسن خادم/ روی سکویی که ناگهان خالی شد
- شیوا خادمی/ بلیت غیرقابل استرداد
- سارا دربندی/ دانشآموزی که درس هندسهاش را دیوانهوار دوست دارد
- غزل رشدی/ قصهی سبیل _جستاری در باب صداقت
- نازلی فرخی/ از خوابهایی که میبینیم
- مسعود قادری اذر/ انضباط ۱۰
- سهیل کارآگاه/ بالیدن در حاشیه
- محبوبه کلایی/ جغرافیای بو
- امین محمدی/ من یک موجود عددی هستم
- زینب ناصری/ مدرسه با ما چه کرد؟ (مهمان مدرسه)
- نیلوفر ندایی/ چون تو زشت هستی
در نهایت سه جستار برگزیده و سه جستار شایستهی تقدیر اعلام شد.
جستارهای برگزیده:
- شیوا خادمی / جستار برگزیده
- محبوبه کلایی/ جستار برگزیده
- امین محمدی/ جستار برگزیده
جستارهای شایستهی تقدیر:
- سارا دربندی/ شایسته تقدیر
- نازلی فرخی/ شایسته تقدیر
- نیلوفر ندایی/ شایسته تقدیر
در پایان مراسم نویسندگان برگزیده بخشهایی از جستارهایشان را برای حاضران خواندند.
موضوع اولین جایزه جستار خوانش «مدرسه» بود. شمیم مستقیمی، دبیر جایزه، و نوید پورمحمدرضا، معین فرخی و زهرا ملوکی اعضای هیات انتخاب آن، و مژده دقیقی، نقیسه مرشدزاده، حبیبه جعفریان، پیروز کلانتری و محمدرضا کلاهی اعضای هیات داوران آن بودند. جایزه جستار خوانش جایزهایست مستقل که موسسه خوانش قرار است با هدف ترویج این نوع نوشتاری و معرفی نویسندگان جدید به علاقهمندان این حوزه، هر سال آن را برگزار کند.
نظرات: بدون پاسخ