آثارشناسی «دونالد بارتلمی» در ایران
درآمد
به تعبیری دونالد بارتلمی (زاده ۱۹۳۱ – درگذشته ۱۹۸۹) را میتوان یکی از عجیب و غریبترین نویسندگان جهانِ ادبیاتِ غرب دانست. البته با تاکید بر این مسئله که اغلب منتقدین بارتلمی را بیشک نویسندهای پُست مدرن میدانند که انگارههای پست مدرنیسم را به دقت در آثارش به نمایش میگذارد. برخلاف دیگر نویسندگان، در مورد این مسئله در آثار بارتلمی کمتر اختلاف نظر وجود دارد.
بارتلمی چنین است: نویسندهای غیر عادی و خیره کننده. گاه میشود در داستانهایش با مسئلهای غیر واقعی روبه رو شد و گاهی دیگر مسئلهای واقعی را چنان دفرمه شده عرضه میکند که دیگر هیچ نشان از واقعیتِ پیشینی در آن نمیتوان سراغ گرفت. هنر اصلیاش در تکه تکه کردنِ روایت داستانی است، از گذشته به حال و برعکس وگاه سفر به آینده. روایت را به راحتی لو نمیدهد، گاهی تا چند صفحه خواننده سرگردان میماند که اصلا نویسنده چه میخواهد بگوید. قصدِ بارتلمی هم گویی همین است: سرگردانی مخاطب و بعد شلیکِ امرِ نو. این نکته درباره بارتلمی اهمیت ویژهای دارد که او به شدت نویسندهای تجربه گراست، به ویژه در فُرم. این مسئله را میتوان از فُرمهای متفاوت روایی که برای داستانهایش انتخاب کرده تشخیص داد.
بارتلمی در ایران چندان هم شناخته شده نیست؛ گرچه ما عادت داریم درباره نویسندگانی که نمیشناسیمشان بیشتر حرف بزنیم و به همین دلیل اسم بارتلمی در سالهای گذشته بسیار تکرار شده است. اما بارتلمی به زبان فارسی کمتر ترجمه شده و به علتِ بدیع بودن آثارش اتفاقا زیاد هم مورد استقبال مترجمان قدیمی و جاسنگین قرار نگرفت و مترجمان جوانتر سراغ ترجمه آثارش-فقط داستان کوتاه و نه رُمان-رفتند و از آنجایی که باید اعتراف کرد شکلِ نوشتن بارتلمی نسبتی با شکلِ رُمان نویسی و داستان کوتاه نویسی فارسی زبانان ندارد، تاثیر زیادی هم بر ادبیات ما نگذاشته. اما باید این نکته را لحاظ کرد که بارتلمی از نویسندگان مطرح جهانی محسوب میشود و آثارش بارها و بارها مورد رجوع و بازخوانی قرار گرفته و میگیرند. پس باید بیشتر بشناسیمش و بیشتر در معرض ترجمه قرار بگیرد.
زندگی شهری
با موجِ اقبال به پست مدرنیسم در دهه هفتاد شمسی حتما بارها و بارها در مقالات اسمِ دونالد بارتلمی تکرار شد اما تا سالِ ۱۳۸۲ هیچ کتاب از این نویسنده به فارسی ترجمه نشده بود، مگر یک-دو داستان به صورت پراکنده در نشریات. اولین مجموعه از داستانهای این نویسنده آمریکایی «زندگی شهری و چند داستان دیگر» بود که با ترجمه «شیوا مقانلو» و توسط انتشارات بازتاب نگار راهی بازار کتاب شد. داستانهای مجموعه زندگی شهری-عنوان اصلی کتاب بارتلمی هم به زبان انگلیسی همین است-نمونههای شاخصی برای داستانهای پست مدرن هستند و در غرب نیز روی آنها تاکید میشود. البته این مجموعه سالِ ۱۳۹۲ از سوی انتشارات کلاغ بازچاپ شد و هم اکنون در دسترس عموم قرار دارد. طبق گفته مترجم چند داستان از مجموعه اصلی حذف شد زیرا برای چاپ در ایران با مشکل ممیزی روبه رو میشد، از سویی دیگر برخی از داستانهای بارتلمی به ویژه در این کتاب به علت حجم بازیهایی زبانی و تکنیکالی که دارد قابل ترجمه نیستند و در زبانِ فارسی معنای درستی پیدا نمیکنند.
زن تسخیرشده
اما دومین ترجمه از داستان کوتاههای دونالد بارتلمی در ایران، باز هم توسط شیوا مقانلو صورت گرفت. مجموعه داستانِ «زن تسخیرشده» توسط انتشارات مرکز و در سال ۱۳۸۵ منتشر شد. در این سالها گرچه دیگر جامعه ادبی از مسئله پست مدرنیسم فاصله گرفته بود اما اهمیتِ بارتلمی زمانمند نیست، درهر شرایطی باید آثارش را مورد مطالعه و بررسی قرار داد. طنزِ تلخ یکی از ویژگیهای کارهای بارتلمی است که با تسلط هرچه تمامتر آن را به نمایش میگذارد، طنزی که ارتباط مستقیم با آشفتگی و بینظمی دارد و از دل حادثه بیرون میآید، بارتلمی این طنز را زیر سلطهٔ زبان، گفتمان و دیالوگ برده است و از آن بهره کشیده. از این منظر زبانِ بارتلمی دائم در حال حرکت و جا عوض کردن است و از دلِ کلیت زبان نشات میگیرد، کارهای مجموعه زن تسخیر شدع واجد چنین ویژگیهایی هستند. گویی بارتلمی اساسا اعتقاد ندارد که داستان باید یک ساختار متحد و منسجم داشته باشد، او در دلِ متن همه چیز را منفجر میکند و بعد کنار هم جمعشان میکند. در داستانهای بارتلمی نیز رابطهٔ علی و معلولی آشکاری را نمیتوان پیدا کرد.
روی پلههای کنسرواتوار
سومین مجموعه از داستانهای بارتلمی در ایران باز هم توسط «شیوا مقانلو» ترجمه شد؛ با این اوصاف تا حد بسیار زیادی خوانندگان فارسی زبان از جهت شناخت بارتلمی مدیون مقانلو هستند. در این کتاب با چهرهای متفاوت از داستانهای بارتلمی نسبت به دو مجموعه گذشته روبه رو میشویم، بارتلمی در داستانهای این کتاب علاوه بر بازیهای زبانی همیشگیاش، ضد جنگ و ضد سیاست حاضر میشود و را ارائه میدهد، دغدغههای محتوایی بارتلمی در این مجموعه پر رنگتر است و البته ساختار منسجم تری نسبت به داستانهای دیگرش پیدا میکند و از دیالوگ نویسی روتین بهره میگیرد. طنز و طعن بارتلمی در داستانهای این کتاب متوجه سیاستهای کشورش-آمریکا-است. اما با تمام این اوصاف تازگی این داستانها باز هم برای مخاطبِ فارسی زبان جذابیت داشت. بیشتر آثار حاضر در کتاب «روی پلههای کنسرواتوار» از کتاب «شصت داستان» -به زبان انگلیسی-بارتلمی برگزیده شده است. این کتاب سالِ ۱۳۸۹ توسط انتشارات «اُفق» منتشر شد.
رابرت کندی از غرق شدن نجات یافت
اما در میانه راه و پس از ترجمه سه مجموعه داستان از بارتلمی به فارسی، مترجمِ دیگری هم از راه رسید و ترجمه آثارش را برعهده گرفت؛ مزدک بلوری. این مترجم به عنوان اولین کتاب، مجموعه داستان «رابرت کندی از غرق شدن نجات یافت» بارتلمی را به فارسی برگرداند که توسط نشر نی منتشر شد. در داستانهای این مجموعه با نویسندهای روبه رو میشویم که انگار وسواسِ جزئیات دارد و مُدام با آنها بازی میکند در قصهاش، در داستانهای مجموعه رابرت کندی از… بارتلمی تبحرش را در واسازی جزئیات به نمایش میگذارد و نشان میدهد که میتوان از مرکزیت گریخت اما به جزئیات حواشی بال و پر دارد.
پیشگفتاری بَر هیچ
پیشگفتاری بَر هیچ پنجمین کتابی ست که از بارتلمی در ایران ترجمه شده و نیز دومین کتابی که توسط مزدک بلوری ترجمه شد. این کتاب را به نوعی میتوان آزمون فُرمی بارتلمی در نظر گرفت، داستانهای این مجموعه در فُرمهایی متفاوت نوشته شدهاند و شکلِ ثابتی ندارد. بارتلمی در این مجموعه تسلط بر فُرمهای روایی را به نمایش میگذارد. از جمله نکات قابل توجه این کتاب مقدمه مفصل و جامع مترجم درباره جهان داستانی نویسنده است که در ابتدای کتاب آمده است. «پیشگفتاری بر هیچ» با ترجمه مزدک بلوری و توسط نشر نی در سالِ ۱۳۹۳ راهی بازار کتاب شده است.
پادشاه
اما در نهایت و برای اولین بار یک رُمان از بارتلمی به فارسی منتشر شده است. رُمانِ «پادشاه» با ترجمه مزدک بلوری و توسط نشر «نی». این رُمان در واقع یک بازسازی تاریخی است، کاری که بارتلمی متخصصاش بود. رمان پادشاه بازگویی افسانه آرتور است، شوالیههای سلحشور میزگرد را به اوج بیرحمیهای جنگ جهانی دوم میآورد. آرتور شاه انگلستان است و وینستون چرچیل نخستوزیر او. دانکرک سقوط کرده است، اروپا در آستانهٔ از هم پاشیدن است، ازرا پاوند و لرد هوهو امواج رادیویی را مسموم میکنند، موردرد به آلمان نازی گریخته است و شاه آرتور و شوالیههای ستایشآمیز، در کنار سایر قوای متفقین، سخت مشغول نبرد با نازیها هستند. «جام مقدس» در این روایت بهصورت بمب اتم ظاهر میشود و شوالیهها باید تصمیم بگیرند که یا از شیوهٔ دلاورانهٔ خود پیروی کنند یا نوعی شقاوت مدرن را برگزینند. نویسنده با بهکارگیری زیرکانه و خندهاور زمانپریشی نشان میدهد که جنگ در نمایش شقاوت و پوچی انسانی نقشی کلیدی دارد. اما آرتور در تصمیم به رویگرداندن از قدرت جام، بیمیلی خود را به پیشرفتن در این راه اعلام میکند. شخصیتهای واقعی تاریخی در این رُمان بارتلمی حضور پیدا میکنند البته در حالتی دفرمه شده و دگرگون.
نظرات: بدون پاسخ