اگر نویسندگی هنری ارثی بود و میشد آن را برای کسی به ارث گذاشت قطعاً گلی ترقی میراثدار برحقّی برای پدرش لطفالله ترقی است. گلی ترقی فرزند سوم و آخر خانوادهی ترقی در هفدهم مهرماه سال ۱۳۱۸ ، در شهر تهران و در خیابانی با نام خوشبختی به دنیا آمد. پدر او وکیل دعاوی و مدیر مجلهی ترقی بود. پدری بسیار شیرین سخن و عاشق قلم و مادری که ذوق نوشتن داشت و در خفا مینوشت. گلی سالهای ابتدایی تحصیلش را در محلهی شمیران تهران و دبیرستان را در مدرسهی انوشیروان دادگر گذراند. او در خاطراتش میگوید که از همان ابتدا عاشق نوشتن بوده و همیشه در مدرسه از درس انشاء بیست و از ریاضیات نمره صفر میگرفته است. او بعدها در همان خانهی خیابان خوشبختی خواهرش را به دلیل بیماری از دست داد و خانهی ایام خوشی به مکانی بد یُمن بدل گشت. بعد از اتمام دبیرستان به آمریکا رفت و در آنجا فلسفهی غرب خواند سپس بعد از شش سال و در سال ۱۳۴۲ به ایران بازگشت و در دانشگاه تهران برای اخذ درجهی دکترا ثبتنام کرد. سرانجام، تلاش سه سالهی او ثمر نداد و به سبب عدم تسلطش بر زبان فارسی از ادامهی تحصیل در مقطع دکترا انصراف داد.
اولین داستان گلی ترقی و مواجههی او با جهان داستان، تصویری عینی از تجربهی زیستهی اوست. روزی که در کافه چاتونوگا برای فروغ فرخزاد خاطرهی دیدار مادربزرگ و گوش دادن او به موسیقی غمگین را در حیاط خانهی قدیمی و دایی کفتربازش، بازگو میکند و با دلگرمی فروغ و تشویق او همین تصویر با اندکی آب و تاب به اولین داستان او تبدیل میشود. قصّهای کوتاه با نام «میعاد» که با کمک شمیم بهار در مجلهی اندیشهی هنر چاپ شد. به این ترتیب فروغ فرخزاد مشوق و راهنمای گلیِ جوان شد. سال ۱۳۴۸ اولین کتاب گلی ترقی، مجموعه داستانی با نام «من چگورا هستم»در نشر مروارید به چاپ رسید. مجموعهای که مسالهی اصلی قصّههایش زمان و مرگ است.
بعد از چاپ کتابش به پیشنهاد بهرام بیضایی به مدت نه سال به تدریس در دانشکدهی هنرهای زیبای دانشگاه تهران پرداخت. در همین دوره بود که اولین رمان بلندش با عنوان «خواب زمستانی» به رشتهی تحریر درآمد که مضمون و محتوایی شبیه اولین مجموعه داستانش دارد. ترقی در روزگار تدریسش با هژیر داریوش کارگردان و منتقد سینما ازدواج کرد و از او صاحب دو فرزند شد. انقلاب سال ۵۷ و انقلاب فرهنگی و بسته شدن دانشگاهها، گلی ترقی را وا داشت تا به همراه فرزندانش به فرانسه مهاجرت کند. او که برای گذراندن دورهای یکساله به پاریس رفته بود، با طولانی شدن جنگ ایران و عراق و مانوس شدن بچههایش به محیط تازه در فرانسه ماندگار شد؛ اما هرگز ارتباطش را با ایران قطع نکرد و هر سال حتی در ایام جنگ به ایران آمد. مهاجرت و تبعید خودخواسته سبب شد خانم نویسنده مدتی طولانی خاموش باشد و ننویسد. رنج غربت، محیط ناآشنا و احساس تعلقش به وطن، همگی موجبات این خاموشی و کمکاری را فراهم کردند، ولی ذوق نوشتن و علاقهی وافر او به جهان داستان، موجب آشتی دوباره او با قلم شد.
ترقی نوشتههایش را در انتشارات ایرانی به چاپ رساند و رشتهی تعلقش به سرزمین مادری را قطع نکرد. گلی ترقی در همهی سالهای غربتنشینی کتابهای زیادی منتشر کرد. از او مجموعه داستانهای «خاطرات پراکنده» از نشر باغ آینه در سال ۱۳۷۳، «جایی دیگر» ۱۳۷۹، «فرصت دوباره» ۱۳۹۳ و رمانهای «اتفاق» ۱۳۹۳ و «بازگشت» همگی از نشر نیلوفر و اثری منظوم با نام «دریاپری-کاکل زری» از نشر فرزان به چاپ رسیده است.
گلی ترقی دختری که از همان کودکی تصمیم گرفت نویسنده شود، در تهران درس خواند در آمریکا زندگی کرد و ادامه تحصیل داد و دوباره به وطن بازگشت و حالا سی و چند سال است که در فرانسه زندگی میکند و فاصله، عدم تعلق رکن اصلی زندگی اوست. وی در آثارش از زمانه و از مفهوم تکرار بی سرانجام مینویسد. او به خاک وطن و ریشههایش دلبستگی داشته و دارد و حالا که معلق در میان دو کشور در رفت آمد است همچنان از ناامیدیها، تنهایی، انزوای انسان وا ینکه نمیتوان زندگی را آنچنان تغییر داد مینویسد، شخصیتهای داستانهای او غالباً مردانی هستند که رویایی دارند. رویایی دور و دست نایافتنی، اما با تمام اینها داستانهای او خاطره گونه و واقعیانگارند، گویی که جایی در گوشهای واقعاً اتفاق افتادهاند.
از گلی ترقی باز هم میشنویم و باز هم از آثارش میخوانیم، این یادداشت نگاهی داشت به زندگی پر فراز و نشیب این نویسنده که زندگینامه و آثارش بارها و بارها در مقالات و نقدهای گوناگون بررسی و تحلیل شده است.
منابع
نگاهی به شناختنامهی گلی ترقّی ، مجلهی بخارا، خرداد و تیر ۱۳۸۴، شماره۴۲، مریم کریمی.
منابع بیشتر
رئالیسم عاشقانه گلی ترقی نویسندگان: زری نعیمی
دربارهی بزرگ بانوی هستی(گلی ترقی). نویسنده: مجید اسلامی.
گلی ترقی و قصّهگویی مدرن.نویسنده: جهانگیر کازرونی. مجله: گلستان، ۱۳۸۰، شماره ۳۳
طنزی که زندگی است. نوشتهی رویا صدر
نظرات: بدون پاسخ