«من قصهی زنی هستم که روی تنهی درخت تناور انجیری خوابیده بود که ناگهان مار در دهانش خزید و رفت به جانش…»
سعیده پاکنژاد نویسنده، منتقد، شاعر و پررنگتر از همه معلم بازنشستهایست که سی سال از عمرش را به تدریس در روستایی محروم از آذربایجان پرداخته است. او که ادبیات را در کنار معلمی پیشه کرد، در شهر تبریز بدنیا آمده و تمام دوران زندگی خود را نیز در این شهر سپری کردهاست. پاکنژاد هماکنون از جمله منتقدان هنری فعالیست که در مجلهی آذری-تبریز و دیگر مجلات و سایتهای هنری یادداشتها و نقدهایی بر نقاشی، فیلم و دیگر آثار هنری منتشر میکند. سعیده پاکنژاد از معدود نویسندگان زن ایرانیست که قدم به دنیای مدرن و متفاوت فراداستان گذاشته است. نگار غلامعلیپور دختر او نیز از شاعران و نویسندگان جوان شهر تبریز است.
اولین اثر چاپ شده این نویسنده کتابیست با نام «کشاوان» در رابطه با طرحهایی از روستا، در سال۱۳۵۵ به چاپ رسیده است. دومین اثر او با نام «باز خواهم شکفت» پیوند خورده با تجربهها و زیست اجتماعی او از سی سال کار معلمی در مناطق محروم آذربایجان، در سال ۱۳۹۶ توسط نشر ناصرالدین راهی بازار نشر شده است. او در این کتاب که گزیدهای از خاطرات دوران معلمیاش است دیگر معلمان را نیز به عرصهی حضور فرا خوانده است.
سومین اثر از این نویسنده «خواهی رسید» شامل ۱۴ فراداستان است. این کتاب اولین تجربه و گام سعیده پاکنژاد در دنیای فراداستان بود، اصطلاح فراداستان را نخستین بار، منتقد و رماننویسِ خودآگاه، ویلیام ایچ.گس در سال ۱۹۷۰ مطرح کرد، «به نوشتهای داستانی اطلاق میشود که به شکلی خودآگاه و نظاممند، توجه خواننده را به ماهیت یا وضعیت خود به عنوان امری ساختگی و مصنوع معطوف میکند، تا از این طریق پرسشهایی را در مورد رابطهی میان داستان و واقعیت مطرح سازد.»
نحوهی روایت داستانهای این اثر مسیریست که گویا قدمهای خود نویسنده است که پابهپای زندگی، تفکر، شرایط اجتماعی و سیاسی، تغییر کرده و اشکال مختلف به خود گرفته است.
به گفتهی حمید بخشمند که درشماره۳۸ فصلنامهی آذری یادداشتی در خصوص «خواهی رسید» نوشتهی پاکنژاد از او چاپ شده است:«اولین رو در رویی نویسنده با مخاطباش در این اثر اتفاق افتاده است، نویسنده به جای اینکه در کتابش مقدمه یا موخرهای بیاورد با معرفی متافیکشن، مولفهها و شاخصهای آن ،این کار را در عمل و به شیوهی فراداستانی انجام میدهد، به جای گفتن به مخاطب خود نشان میدهد.»
سعیده پاکنژاد در اثر بعدی، مخاطب را برای بار دوم به دنیای فراداستانی خود میبرد، فراداستان «من، تو، او» برگرفته از کتاب «خواهی رسید» نیز به قلم سعیده پاکنژاد از تازهترین آثار چاپ شدهی اوست.
از ایشان کتاب چاپ شدهای در قالب شعر در دسترس نیست اما تکههایی از شعرهای او در برخی از نقدها و یادداشتهایش قابل دسترسی و مطالعه است،حتی برخی از چشماندازها و رویکردهای سعیده پاکنژاد را با خواندن نقدها و یادداشتهایش بر آثار هنری نیز میتوان به وضوح لمس کرد «هر محصول هنری وقتی از سرچشمهاش یعنی هنرمند آفرینندهاش جدا شد، یتیم میشود و شروع میکند به تولید اندیشه، و ارزش هر محصول هنری بسته به قدرت تولید اندیشهی آن است.» تکهای جداشده از یادداشت این نویسنده «گریه در تاریکی» که با نگاهی به فیلم«ائو» نوشته شده است.
گام آخر این یادداشت را با شعری از او به که به گفتهی خود بعد از بازگشت از بازدید نمایشگاه نقاشی«فریبا سلیمانی» نوشته شده، به پایان میبریم .
نقاش شدیم
و تنهایی را نقش کشیدیم
ختم به خیر خواهد شد
میدانم
مردها چهرهای دیگرگونه دارند…
نظرات: بدون پاسخ