زینب شجاعی
شهرنوش پارسیپور از داستاننویسان درخشان ادبیات معاصر ایران است. او در ۲۸ بهمن ۱۳۲۴، برابر با ١٧ فوریه سال ١٩۴۶، در شهر تهران به دنیا آمد. پدرش، علی پارسیپور، در ابتدا، قاضی دادگستری بود که بعدها استعفا داد و به کار وکالت روى آورد. مادرش، فخرالملک والا نیز خانهداری فرهیخته بود. خانواده پارسیپور در سالهای نخستوزیری مصدق بهدلیل شغل پدر به خرمشهر مهاجرت میکنند؛ ازاینرو، نوجوانی پارسیپور در آن شهر میگذرد و نویسندگیاش نیز در همانجا آغاز میشود. او از ۱۳ سالگی نوشتن را آغاز میکند (پارسیپور، ۲۰۰۲: پشت جلد). در سال ۱۳۴۳و۱۳۴۴، در مسابقه داستاننویسی مجلهای شرکت میکند و برنده میشود و اولین داستانش را به چاپ میرساند. در سالهای بعد نیز مقالاتی در مجلات مختلف چاپ میکند. از هفده سالگی در سـازمان آب و برق خوزستان، بهعنوان ماشیننویس و اپراتور تلفن به کار مشغول، و در کنکور دانشگاه نیز قبول میشود، ولی بهدلیل مشکلات مالی نمیتواند به دانشگاه برود. پس ازآن، در سال ۱۳۴۵ برای ادامه تحصیل در دانشگاه، به تهران بازمیگردد؛ در آغاز، در کارخانه تولید دارو، بهعنوان ماشیننویس و حسابدار به کار مشغول میشود؛ سپس به سازمان رادیو و تلویزیون ملى ایران میرود و از کار دفترى شروع میکند و بعد تهیهکننده برنامه زنان روستایی میشود. در سال ۱۳۴۶ با ناصر تقوایی، نویسنده و کارگردان موفق ازدواج میکند (فرخزاد، ۱۳۸۱: ص ۱۸۷). ثمره این پیوند یک پسر و عاقبتش جدایی در سال ۱۳۵۲ میشود. پارسیپور در این مدت تحصیلاتش را بهطور متفرقه ادامه میدهد و تحصیلات دانشگاهیاش را در سال ۱۳۴۶، در رشته جامعهشناسی دانـشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران به پایان میرساند (پارسیپور، ۲۰۰۲: پشت جلد).
شهرنوش پارسیپور در سال ۱۳۵۱ داستان تـوپک قرمز را ازطریق کانون پرورش فکری کودکان چاپ میکند. او در خردادماه ۱۳۵۳ در اعتراض به اعدام خسرو گلسرخی و کرامتاللّه دانشیان از سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران استعفا میدهد؛ استعفایی که برای اولین و نه آخرینبار گرفتار زندانش میکند؛ او ۵۴ روز را در بازداشت میگذراند. افسردگی بعد از زندان و بیکاری باعث میشود، تصمیم به مهاجرت و ادامه تحصیل در فرانسه را بگیرد. در چند ماه پیش از آن، طرح رمان «سگ و زمستان بلند» (۱۳۵۵) را که از هجده سالگی در سر داشت، به پایان میبرد و پیش از رفتن به فرانسه آن را به عبدالرحیم جعفری، مؤسس انتشارات امیرکبیر میسپرد. این کتاب زمانی که او در فرانسه بود، منتشر میشود.
در سال ١٣۵۵ همراه پسرش، علی، به فرانسه میرود تا به مطالعه در رشته زبان فرانسه و زبان و تمدن چین در دانشگاه سوربن بپردازد. نویسنده در سال ١٣۵۶ دومین رمان خود را در فرانسه با عنوان «ماجراهاى ساده و کوچک روح درخت» به پایان میرساند. در این سالها، مجموعه داستانهای کوتاه « آویزههای بلور» (۱۳۵۶) و «تجربههای آزاد» (۱۳۵۷) را نیز منتشر میکند. در تابستان ۱۳۶۰، بهدلیل انقلاب ایران و از میان رفتن منابع مادى زندگى به ایران بازمیگردد و بر اثر یک سوء تفاهم به همراه مادر و دو برادرش دستگیر میشود و از تاریخ مرداد ١٣۶٠ تا آخرین روز اسفند ١٣۶۴ بدون هیچگونه حکم و اتهامی زندانی میشود. شرح این ماجرا در کتاب« خاطرات زندان» (۱۳۷۵) نوشته شده است. در سال ۱۳۶۲، در زندان قزل حصار کرج، با کسب اجازه از رئیس زندان و با این شرط که اثر خود را برای هیچ یک از زندانیان نخواند، نوشتن رمان« طوبا و معنای شب» را آغاز میکند. ده دفترى فراهم میکند و رمان به نیمه خود میرسد که بند نویسنده را عوض میکنند و داستان را به زور از او میگیرند. یک سال و نیم بعد، با تغییراتى که در کادر رهبرى زندان پیدا میشود، دفترچهها را به نویسنده پس میدهند. پارسیپور دفاتر را پارهپاره میکند و به آتش میسپرد . در پاییز و زمستان ١٣۶۵، درحالىکه یک کتابفروشى راه میاندازد تا امرار معاش کند، نوشتن رمان« طوبا و معنای شب» را از سر میگیرد. در آخرین روزهاى اسفندماه ١٣۶۵، طبق قرار ماهیانه، خود را به دادستانى انقلاب معرفی میکند. در پرسش و پاسخ از او میخواهند تا نام کسانى را که به کتابفروشى او مراجعه مىکنند، در اختیار دادستانى انقلاب قرار دهد. پارسیپور نیز در فاصله ده روز کتابفروشى را میبندد و خود را ورشکست میکند. درنهایت، رمان طوبا و معنای شب، در خـردادماه ۱۳۶۸ از زیـر چاپ درمیآید و آنچنان توفیقی مییابد که در دو هفته اولِ انتشار، نایاب و در طی شش ماه، سه بـار تـجدید چاپ میشود. طوبا و معناى شب به زبانهاى آلمانى، ایتالیایى، انگلیسى و هلندی ترجمه شده است. پس از طوبا و معنای شب، چندین ناشر از شهرنوش پارسى پور میخواهند تا کتاب جدیدى براى آنها بنویسد، او پیشنهاد نشر مادر را میپذیرد و در آذر ماه ١٣۶٨ به رامسر میرود تا در سکوت کتاب خود را بنویسد. نتیجه، کتاب «عقل آبى» میشود که در میانهی راه بهدلیل نخستین حمله بیمارى شوریدگى– افسردگى متوقف میماند. کتاب در اسفند ماه ١٣۶٨ به انتها میرسد و در اختیار نشر مادر قرار میگیرد. خانم پارسیپور در تابستان سال ١٣٧٠ بهدلیل انتشار کتاب «زنان بدون مردان» (۱۳۶۹) دوباره و این بار بهوسیله کمیته منکرات دستگیر و روانه زندان میشود. نزدیک به دو ماه در زندان به سر میبرد و با قرار دادن وثیقه از زندان آزاد میشود. این کتاب مجموعهای از داستانهای بههمپیوستهای است که بین سالهای ۱۳۵۳ تا ۱۳۵۶ نوشته شده بود، امّا بهدلیل انقلاب منتشر نمیشود. در خرداد سال ١٣۶٩ نشریات بنیادگرا به شهرنوش پارسى پور و کتاب زنان بدون مردان حمله می–کنند. این حملات باعث دستگیرى دوباره نویسنده و توقف چاپ آثار او میشود.
نویسنده بعدها کتاب عقل آبى را در امریکا و سوئد به چاپ میرساند. او در سال ١٣٧١، براى سخنرانى به چندین کشور مختلف دعوت میشود. از آنجایى که خانه یکی از بستگانش در گرو آزادی او از زندان بوده است، به دادسرا میرود و خودش را معرفى میکند. نزدیک به دو ماه نیز در این زندان به سر میبرد و به کفالت مرحوم سیروس طاهباز از زندان آزاد میشود و به امریکا میرود. در آمریکا آثار دیگر خود به نامهاى« خاطرات زندان» (چاپ نشر باران در سوئد)، «رمان شیوا» (۱۳۷۸)، رمان «ماجراهاى ساده و کوچک روح درخت» (۱۳۷۸) ، «رمان بربال باد نشستن» (۱۳۸۱) و مجموعه داستان« آداب صرف چاى در حضور گرگ» (۱۳۷۲)، «گرما در سال صفر» (۱۳۸۲) و «آسیه در میان دو دنیا» (۱۳۸۸، نشر سایه در لوسآنجلس) و مجموعه «کمی بهار» (۱۳۹۲، به شکل کتاب گویا) را منتشر میکند.
چند ماهى در سراسر امریکا سفر میکند؛ سپس به کانادا میرود و از آنجا روانه سوئد، نروژ، اتریش، انگلستان و فرانسه می–شود. در انگلستان براى دومین بار دچار حمله بیمارى شوریدگى– افسردگى میشود. پس از یک سال سفر به دور دنیا به ایران بازمیگردد. از آنجایىکه چاپ کتابهاى او در ایران ممنوع اعلام شده بود و منبع درآمد دیگرى ندداشت، در سال ١٣٧٣ به امریکا بازمیگردد و از همان موقع بهعنوان یک پناهنده سیاسى در این کشور اقامت میکند. در این حد فاصل، چندین بار به کشورهاى سوئد، آلمان، انگلستان، فرانسه، هلند و مراکش سفر میکند. در حد فاصل سالهاى ٢٠٠٣ و ٢٠٠۴، به مدت یک سال بهعنوان نویسندهی مهمان در شهر پروویدنس، مهمان دانشگاه براون میشود و دوبار جایزه هیلمن–هامت را دریافت میکند. او طى سالها با خواندن کتابهاى نویسندگان مختلف ایرانى مقالاتى درباره آنها مىنویسد. همچنین گاهى به مناسبت بعضى از مسائل اجتماعى دست به قلم مىبرد. شمار این مقالات زیاد است و بیشتر در شهروند، چاپ تورنتو، بررسى کتاب و مجله نگین چاپ لوس آنجلس به چاپ رسیدهاند. از سال ۲۰۱۳ همکارى نویسنده با رادیو پویا آغاز شده است.
پارسیپور بـه تـلفیق فیزیک جدید با عرفان و تفکر شرق علاقهمند است. عرصههای فکری مورد تـوجهش، بهجز ادبـیات، اساطیر و فرهنگ قدیم چین، پیرا روانشناسی و نجوم است و در بعضی از این زمینهها ترجمههای ارزشمندی نیز دارد. کتابهایی همچون از کـنفسیوس تا راهپیمایی دراز(دلفین دولرس)، شکار جادوگران در دهکده سلیم (شرلی جکسن)، پیرا روانشناسی، تاریخ چـین (چـهار جلد)، لائودزه و مرشدان دائویی (ماکس کالتن مارک)، صخره تانیوس (امین معلوف)، رمان سیر باختر (وو چنگ نن) از جمله ترجمههای او هستند.
یکی از جذابیتهای داستانهای پارسیپور روایتی است که او از حالات ذهنی زنانه ارائه میدهد؛ حالاتی که هم در روابطشان با جامعه و هم در رابطهشان با طبیعت تأثیرگذار است. عمده مسائل کتابهای او مربوط به زنان است که در بیشتر آنها ماجراهای تاریخ ایران در حاشیه روایت میشود؛ روایتی که هم به ارتباط گرفتن مخاطب با داستان هم به درک خواننده از داستان کمک میکند. شخصیتهای داستانهای او بیشتر از طبقه متوسط و در برخی موارد روشنفکر هستند (باقری، ۱۳۸۷: ۸۸). از این رو، شخصیتهای اصلیاش به طبقه و جنسیت او نزدیک هستند.
برگرفته از
– فرخزاد، پوران. (۱۳۸۱). کارنمای زنان کارای ایران. تهران: نشر قطره.
– باقری، نرگس. (۱۳۸۷). زنان در داستان. تهران: نشر مروارید.
پارسیپور، شهرنوش. (۲۰۰۲). بر بال باد نشستن. سوئد: نشر باران.
– نگاهی به زندگی و آثار شهرنوش پارسیپور
– شهرنوش پارسیپور
– تماشا: گفتگوی شهرنوش پارسیپور
– با شهرنوش پارسیپور– ۱۶۴ هفته کمی بهار
نظرات: بدون پاسخ