579321FC-1E04-415C-91BA-15CCE6FE7DA8

شهیون

  پرونده‌ی آرمانشهر (۴) *   باید از چیزی کاست، گر بخواهیم به چیزی افزود. هرکس آید به رهی سوی کمال. تا کمالی آید، از دگرگونه کمالی باید.  اقتباسی آزاد از شعر «مانلی» نیما یوشیج   دریاچه نگینی فیروزه‌ای‌ست در میان تپه‌هایی که پاییز بر آن‌ها رنگ طلایی پاشیده؛ نگین مشجّری که انگار نقشه‌ی گنگ […]

خانه

مثل هر روز

پرونده‌ی آرمانشهر (۲) * مثل هر روز، سر ساعت شش روبه‌رویم می‌نشینی. می‌نشینی موهایت را از زیر مقنعه در می‌آوری و کمی بی‌خیال به پشتی صندلی تکیه می‌دهی. می‌دانم این لحظه برایت بهترین وقت روز است. نفست جا نیامده می‌پرسی سفارش داده‌ام یا نه. می‌گویم که برای تو و خودم یک قهوه سفارش داده‌ام. پیشخدمت […]