پروندهی آرمانشهر (۱۴) * ضدّمقدمه سقراط (با ترجمۀ فؤاد روحانی) میگوید: «…پس بیا تا در عالمِ تصور، شهری از نو بسازیم و بدیهی است که پایه و اساس شهر، احتیاجات ما خواهد بود». پیشمقدمه خرسندم که پس از افلاطون و سقراط (که تراژدی را نکوهش کردند)، ارسطو به دنیا آمد. شاید اگر او «بوطیقا» را […]
از واقعیت تا «لازارو»بودن
پروندهی آرمانشهر (۱۳) * نگاهی به فرآیند شکلگیری واقعیت دیگرگونِ روایت در فیلم «لازاروی خوشحال»، ساختهی آلیچه رورواکر ۱ کار دشواریست که در هزارتوی تکنیک و ابزار مدرن سینمای امروز به دنبال نمونهای باشیم که موضوع «آرمانشهر» را یدک بکشد. اما وقتی سینما را به عناصر سازندهی یک فیلم خلاصه کنیم، در کنار عناصر دیداری […]
فاطمی، ششم
پروندهی آرمانشهر (۱۵) * اولینبار مامان کروکیاش را رو کاغذ کشید، هیچ از این مستطیلهای متصل بههم خوشم نمیآمد. همهی اینها به این معنی بود که دیگر از قصههای قبل از خوابی که مادربزرگم برایم تعریف میکرد یا بازیهای مندرآوردیمان خبری نیست و دوستیهای تازه شکلگرفته در مدرسه هم، میروند تا به شماره تماسی […]
سینما و یوتوپیا: یک رابطهی مهرآکین
۱. فصل کاشت تمام شده بود و اکنون وقتِ درو بود. آن مکان خیالینی که توماس مور سدهها پیش خلق کرده بود و «یوتوپیا» (آرمانشهر) مینامید، اکنون بعد از حدود ۴۰۰ سال ورز و آبیاری و نگهداری، آمادهی چیدن بود، آن هم درست همین حالا، در آستانهی قرن بیستم. «یوتوپیا»ی مور آغازگر راه بود، […]