مهیندخت فربود متولد شیراز است. او در سال ۱۳۰۱شمسی در خانوادهای فرهیخته به دنیا آمد. پدرش دکتر مسیحفر از پزشکان نامی شیراز بود. مهیندخت از کودکی و نوجوانی علاقهای وافر به شعر و ادبیات داشت و این استعداد با ازدواج او با یکی از مفاخر معاصر شعر فارسی شکوفا شد. مهین دخت فربود بعد از ازدواج با فریدون توللی شاعر، مترجم، باستانشناس به مهین توللی معروف شد. او در مصاحبهای عنوان کرده که ازدواجش با فریدون یک ازدواج سنتی بوده و سبب آشنایی او با فریدون توللی نه ادبیات که موسیقی بوده است. ثمرهی ازدواج مهینبانو و فریدون سه دختر به نامهای نیما، فریبا و رها هستند که دختر اولشان به واسطهی علاقهی وافری که فریدون توللی به نیما یوشیج و شعر نیمایی داشته، اینگونه نامگذاری شده است. نیما توللی که در کالیفرنیای آمریکا زندگی میکند نیز دستی در ادبیات و داستاننویسی دارد. هر سه دختر او در خارج از کشور زندگی میکنند و تنها فریبا توللی در واپسین لحظات زندگی مادر در کنارش حضور داشت.
زوج توللی به سبب فعالیتهای سیاسی و حمایتشان از دکتر محمد مصدق حوادث گوناگونی را تجربه کردند. در کودتای بیست هشت مرداد ۱۳۳۲طرفداران شاه خانهی آنها را به آتش کشیدند و ناگزیر مدتی برایِ زندگی به تهران رفتند.
مهین توللی در ابتدای کار نویسندگی داستانهایی را در مجلهی سخن به چاپ رسانید و بعدها آنها را به صورت کتاب منتشر کرد. مجموعه داستانهای او بیشتر تحت تاثیر آدمها و حوادث دوران زندگی او هستند. او در دوران حیاتش سه کتاب منتشر کرد: سنجاق مروارید (مجموعه داستان) در سال ۱۳۳۸، ویولون شکسته (مجموعه داستان) در سال ۱۳۷۷ و مردِ من (مجموعه شعر) در سال ۱۳۸۱.
سنجاق مروارید مجموعهای از داستانهای کوتاه است که با مقدمهای از فریدون توللی در سال ۱۳۳۸ به چاپ رسید و هم اکنون نسخهای از آن در کتابخانهی ملی نگهداری میشود. فریدون توللی در دیباچهی این کتاب مینویسد:《این وعده وفا شد و همسر دلبند من با استفاده از فرصتهای اندکی که در گیر و دار اشتغالات خانوادگی بهدست میآورد به کار داستاننویسی پرداخت. در این میان، دوست و استاد ارجمندم دکتر خانلری عزیز هم دستگیر ما گردید و با درج پارهای از داستان های «مهین» در مجلهی پر ارج «سخن» بر من و همسرم منت فراوان گذاشت. دیگر دوستان نیز التفاتها کردند و نتیجهی آن همه لطف و عنایت این شد که همسر دلبند و هنرمندم پس از سالی چند به اصرار من تن داد و افتخار تدوین و طبع نخستین مجموعهی داستانهای خود را به من واگذاشت.[۱]》
مجموعه داستان ویولون شکسته دومین اثر اوست که بعد وقفهای طولانی، به درازای چند دهه به چاپ رسید که شامل یازده داستان کوتاه است که از وقایع سیاسی بیست و هشت مرداد روایت میکند و به نظرمیرسد آنچنان قابلیت داستانی ندارند، اما به لحاظ تاریخی و ظهور اولیه نویسندگان زن دارای اهمیت است، هر چند از نثر زنانهی ظریف اثر چندانی در آن نباشد. این کتاب ادای دینی است به افرادِ محترمی که در آن سالها زیستهاند و در داستانهای او حضور دارند.
مهین توللی به غیر از این دو مجموعه داستان کتاب شعری با نام «مردِ من» دارد که در سال ۱۳۸۱ در انتشارات سروا به چاپ رسیده است. در کارنامهی فعالیتهای او ریاست موزهی پارس، یکی از قدیمیترین موزههای شیراز نیز وجود دارد. او پس ازفوت فریدون توللی، انجمنی با نام خانهی فریدون تشکیل داد که جلسات آن هر دو هفته یکبار، دوشنبه در منزل شخصیاش برگزار میشد. این جلسات محفلی ادبی-هنری بود که دوستداران شعر و موسیقی ازجمله همایون خرم و فرامرز پایور را در آنجا جمع میکرد.
آثار مهیندخت فربود یا مهین توللی به دلیل شهرت همسرش در سایه قرار گرفته، به طوری که به زحمت میتوان از زندگی و خط فکری و منشش اطلاعات موثقی بهدست آورد. هر جا نامی از توللی است از آثار و اشعار فریدون توللی سخن میرود. مهیندخت، خود نیز با کوشش فراوان آثار او را نگهداری و حفظ کرده است. یکی از ارزشمندترین کارهای او ضیط و نگهداری صدای فریدون توللی در زمان حیاتش بوده است. در هر حال مهین توللی جزو معدود نویسندگان زنی بوده است که در دههی سی شمسی و پهلوی دوم به طور مستقل دست به نوشتن داستان زده و نام خود را در زمرهی زنان داستاننویس ثبت کرده است. او سر انجام در دوم آبان سال ۱۳۸۹ بعد از یک عمر تلاش در زمینهی ادب و هنر ایرانی بدورد حیات گفت و در مقبرهی شاهدایی الله شیراز در کنار پدرش به خاک سپرده شد.
[۱] مقدمهی کتاب سنجاق مروارید، فریدون توللی، ۲۵/۷/۳۸
نظرات: بدون پاسخ