site logo
  • {ناداستان}
    • درباره‌ی ناداستان خلاق
    • انواع ناداستان خلاق
    • ناداستان خلاق در جهان
    • ناداستان خلاق در ایران
    • مرور کتاب‌های ناداستان
    • درباره جستار
    • جستارنویس‌ها
  • {داستان}
    • درباره‌ی داستان
    • گفتگو ، میزگرد و گزارش
    • داستان ایران
    • داستان جهان
    • مرورنویسی- داستان
    • آرشیو خوانی
  • {پوشه‌ها}
    • داستان شهری
    • زنان داستان‌نویس ایران
    • خاستگاه داستان کوتاه
    • جامعه‌شناسی ادبیات داستانی
    • ادبیات‌ درمانی
  • {رادیو جستار}
  • {خبر}
  • {درباره ما}
خانه > {ناداستان} > درباره‌ی ناداستان خلاق > آن جانِ پنهان، دمیده در کاغذها
احمد اخوت

آن جانِ پنهان، دمیده در کاغذها

۲۴ خرداد ۱۳۹۹  |  سید فرزام حسینی

نامه‌ای به احمد اُخوت، نویسنده‌ی کتابِ «ای ‌نامه!»

عرضِ سلام از راهِ دور، و بعد، اُمیدوارم که خوب باشید آقای اُخوتِ نازنین.

حتما به‌یاد دارید که تماس گرفتم و گفتم پرونده‌ای داریم درباره‌ی نامه‌نویسی ادبی در ایران و خواستم که با شما، گفت‌وگویی داشته باشم در این زمینه، یا جستاری بنویسید. و گفتم علتِ مزاحمت‌ام برای شما این است که پیش‌تر به مسئله‌ی نامه و نامه‌نویسی اندیشیده‌اید و در باب‌اش، به‌تفصیل کتابِ ای نامه! را نوشته‌اید. اما نشد، گفتید توانش را ندارید و بیماری نمی‌گذارد. سخت دل‌گیر شدم از این نشدن. حالا در این پرونده جای نوشته‌ها و حرف‌های نابِ شما که همیشه خوب می‌بینید و می‌یابید ایده‌ها را، در این پرونده خالی است.

شما بهتر از من می‌دانید که نامه‌نویسی ادبی در صدسالِ اخیر ایران، با چند نامِ نامی گره خورده است؛ نامه‌هایی که خواندن‌شان همواره لذت‌بخش است و نمودی از معاصریتِ ما را با خود داشته‌اند. گاه در نامه‌ها قرار بوده، تعیین‌تکلیف کنند و خط‌کشی‌ها مشخص شود، مثل نامه‌های جلال آل‌احمد. و گاه قرار بوده مانیفستی ادبی صادر شود و جهانِ ادبی نویی پدید آید، مانند نامه‌های نیما یوشیج. و یا بیان احوالاتِ شخصی باشد و رمانتیک، مانند نامه‌های هدایت و فروغ. و دیگرانی هم بوده‌اند و شما بهتر از من می‌دانید که گاه نامه‌هاشان، اندوهِ کلمات‌شان تا مغزِ استخوان در جان نفوذ می‌کند، مثلا شاهرخ مسکوب. با این‌همه، کم‌تر کسی –اگر نمی‌گویم هیچ‌کس از این‌روست که ممکن است کسی را به خطا از قلم بیندازم- مانند شما، آن‌طوری که در کتابِ ای نامه! به ژانرِ نامه‌نویسی، و به‌طور اخص کلمه، نامه‌نویسی ادبی عنایت داشته‌اید، توجه کرده. گرچه شما فقط نامه را در محدوده‌ی جغرافیایی ایران ندیده‌اید و نگاه‌تان جهانی بوده، گرچه نامه‌ی مدنظر شما، لزوما ادبی نبوده، اما هرچه گشتم، ندیدم این‌طور مانند شما، نامه و نامه‌نویسی را کسی تئوریزه کرده باشد و از خلالِ عمل، به بیان درآورده باشد. کتابِ شما را وقتی می‌خواندم –و بعید می‌دانم کسانِ دیگری هم که خوانده‌اند، جز این نظری داشته باشند- نامه‌نویسیْ حرفه‌ای پیشِ چشم‌ام پدید می‌آمد که هر روز برای دوستی در راهِ دور، نامه می‌نویسد و لابه‌لای تمام کتاب‌ها و کتاب‌خانه‌های جهان،‌ دنبالِ نامه‌ها می‌گردد. نویسنده‌ای که به نامه، به‌مثابه‌ی فرمی نه فقط ادبی، بلکه از زندگی، از دفترِ عمر نظر می‌افکند و با نامه و کلماتِ مرسوله‌ی نویسندگان جهان، زندگی می‌کند. و جز این است مگر؟ نه، نمی‌تواند جز این باشد. نگاهِ شما به نامه، نگاهی سراپا عاشقانه است، همان‌طوری که وقتی جستاری می‌نویسید درباره‌ی فاکنر و بورخس، و محصول متنی دقیق اما دلی از آب درمی‌آید، وقتی درباره‌ی نامه هم نوشته‌اید، متنِ نهایی، بسی خواندنی است.

آقایِ اخوت عزیز، کتابِ ای نامه!، نه فقط به‌خاطر تک‌بودن‌اش، نه فقط به‌خاطر موضوع بکرش، بلکه به‌خاطر نثر و نگاه نویسنده‌اش هم کتابی منحصربه‌فرد است. خواننده‌ای که من باشم، انگار دارم نامه‌ای بلند را در سیصدوچند صفحه مرور می‌کنم و نویسنده‌ی نامه-کتاب دستِ مرا می‌گیرد و گِردِ جهان می‌گردانند، با نویسندگانِ بزرگ و جهانِ نامه‌هاشان آشنا می‌کند. مرا به ضیافتِ کلماتِ معلق در فضا، در آسمانِ مشترک چند کشور می‌برد، در خطوطِ روابط سّری و پنهانی دو آدم، به‌وقتِ دردودل و یا اشتراکِ ایده‌ها و فکرهای مشترک.

کاری که شما کرده‌اید، قوام‌بخشیدن و فکر کردن به دقایقِ زندگی‌هایی بوده خصوصی و گاه عمومی در تاریخ، زندگی‌هایی گره‌خورده به متنِ زمان، و ثبت‌شده در دلِ تاریخی که در آن زیسته‌ایم، تاریخی عمومی که تمامی آدمیانی که با خواندن و نوشتن سروکار دارند را در سطحِ جهان دربرمی‌گیرد و متنی واحد می‌سازد، آری، چنین است نامه‌نویسی‌هایی که یک‌روز خصوصی بوده‌اند و بعد، به‌واسطه‌ی اهمیتِ نویسنده‌شان، عمومی شده‌اند، جامعیتی را دربرگرفته‌اند و چه خوب، که اگر نبودند این نامه‌ها، ما از مهم‌ترین لحظاتِ خصوصی و دقایق تفکر آدم‌های مهم نسبت به آنچه پیرامون‌شان می‌گذرد، نظرات‌شان در باب دیگران آگاه نمی‌شدیم.

سخن را به درازا نکشانم، خسته‌تان نکنم؛ عرضِ نهایی این‌که منِ کم‌ترین هم هنوز به نامه و نامه‌نوشتن فکر می‌کنم. در این زمانه‌ای که عصرِ کاغذ و پست گویی به‌سر آمده است، هنوز دلم با کاغذ است. با مسافتی‌ست که دسته‌ای کاغذ باید طی کنند و به گیرنده‌ برسند. کاری ندارم که نامه قرار است مانیفست باشد، یا نقشی از زمانه را ثبت کند و یا بیانِ حالِ شخصی. من دلم برای آن کاغذ، برای آن پست می‌تپد، هرچند که هیچ‌وقت ازش استفاده نکرده باشم. من اما واقفم بر اینکه این ایمیل‌هایی که ما می‌فرستیم، نه جانی دارند و نه روحِ کلمه را منتقل می‌کنند. من ایمان دارم که نامه‌های کاغذی جانِ نویسنده را گویی با تکه‌ای از خود، منتقل می‌کردند و گیرنده، عطر و حسی از فرستنده را دریافت می‌کرد. اما حالا… دریغ و افسوس که دوره‌ی خیلی چیزها به‌سر آمده و می‌آید، چه می‌شود کرد…

#احمد اخوت #ای نامه! #سید فرزام حسینی #نامه‌نویسی ادبی نامه
نوشته قبلی: سرگذشت اجتماعی رمان در ایران (۲)
نوشته بعدی: قصه‌گوی ریگ‌های روان

نظرات: بدون پاسخ

پیوستن به: نظر خود را بگذارید لغو پاسخ

(به اشتراک گذاشته نخواهد شد)

تبلیغات

  • big_size-1.jpg
  • big_size.jpg

{آخرین اخبار}

  • «رها و ناهشیار می‌نویسم»؛ کتابی درباره‌ی هنر جستارنویسی
  • سمینار بابک احمدی با موضوع سویه‌های جستار
  • جستارخوانی در خوانش با حضور محسن آزرم
  • جزئیات روایت در فیلم مستند از زبان پیروز کلانتری

خبرنامه

برای دریافت آخرین اخبار با ثبت آدرس ایمیل خود در خبرنامه ما عضو شوید

© کلیه حقوق مادی و معنوی مطالب این سایت نزد موسسه فرهنگی هنری خوانش ادب و هنر محفوظ بوده و استفاده از بخش یا تمامی مطالب این وب سایت بدون کسب اجازه کتبی ممنوع و دارای پیگرد قانونی است.

اطلاعات تماس

آدرس: خ بهار شمالی، کوچه بهشت، پلاک 11
تلفن : 5424 8849 021
تلگرام : 8501 123 0903
ایمیل : info@khaneshmagazine.com

logo-samandehi
KhaneshMagazine © 2019 | Design: Studioheh.com | Web Development: Farhad Mantegh