در بخش اول سرگذشت اجتماعی رمان در ایران به پیدایش و تکوین رمان در ایران و در بخش دوم آن به ادامه آن از شکست مشروطه تا ۱۳۲۰ پرداخته شد؛ در بخش سوم ادامه این روند تا کودتای ۲۸ مرداد مورد بررسی قرار گرفته است:
با سرنگونی رژیم رضاشاه در شهریور ۱۳۲۰، رواج آرمانخواهی در میان روشنفکران در آثار داستاننویسان نیز نمود مییابد. هدایت در حاجی آقا بر ضدّ اقتدار پدرسالاری و جهل و خرافهپرستی مردم مینویسد. آلاحمد و بهآذین،کارگران و دهقانان را به عنوان انسانهایی مؤثر در تغییرات اجتماعی به صحنهی داستانهایشان راه میدهند. ادبیّات این سالها همچنین متأثر از ادبیّات روس از طریق حزب توده است.
چوبک، آلاحمد وگلستان، متأثر از ادبیات جدید آمریکا، به ساختمان داستان توجهی ویژه میکنند و آثاری هنرمندانه پدید میآورند. مترجمانی چون رضا سید حسینی، محجوب، پرویز داریوش، ابراهیم گلستان و عبدالرّحیم احمدی آثاری از مارک تواین، ادگار آلنپو، اشتاینبک، همینگوی، فاکنر و جک لندن را به فارسی برمیگردانند. برونگرایی پرتحرک ادبیات آمریکا که با خواست عمومی این دوره- ترسیم روابط بیرونی و اجتماعی به جای توصیف روابط درونی و روانی در دورهی قبل- سازگار است، بسیاری از نویسندگان نوجوی ایرانی را تحت تأثیر قرار میدهد.
در سال ۱۳۲۵، اولین «کنگرهی نویسندگان ایران» برگزار میشود. در این کنگره نویسندگان مختلف با گرایشهای متفاوت، همچون هدایت و نیما از نوگرایان ادبی و کهناندیشانی مانند حکمت و فروزانفر حضور مییابند. میرعابدینی در کتاب صدسال داستاننویسی ایران در مورد اثرات این کنگره بیان میکند که: به طور کلّی کنگره کوشید، با تأکید بر نقش اجتماعی هنر، بر ادبیات معاصر ایران تأثیر بگذارد و چنین هم شد: «رهنمودهای قطعنامهی کنگره، تا چند دهه بر روح ادبیات ایران حاکم شد… برای آنکه قطعنامه بیانکنندهی خواستهای سیاسی و اجتماعی زمانه و مبیّن انتظاری بود که خوانندگان جوانتر از ادبیات و تصوری بود که اهل قلم از وظیفهی خود داشتند و میخواستند، به گفتهی شاملو، سمندروار در آتش مردم بنشینند و از خاکستر خود باز زاده شوند. افزون بر این، چنین گرایشی با ندای ادبیات مترقی جهان میخواند و ساز ما را با آن همکوک و هماواز میکرد.
با شروع حکومت محمدرضا شاه و تبعید رضاخان، انتقاد از استبداد دیکتاتور سابق شروع شد و در موقعیت آشفته بعد از جنگ جهانی دوم و حضور متّفقین در ایران، آزادیهای نسبی رشد یافت و مجلات و روزنامهها و آثار متعدّدی چاپ شد.
از نمونههای داستاننویسی که پس از سقوط رضا شاه پدید آمد، داستانهایی با مضمون زندگی زندانیان سیاسی و خاطرات آنها در دوران قبل بود. نخستین داستانهای زندان را علوی نوشت. در همین دوران اولین تلاشها برای نوشتن رمان تاریخی واقعگرای فارسی، با پرداختن بهآذین به پیدایش نهضت جنگل در رمان دختر رعیّت (۱۳۳۱) صورت میگیرد.
صادق چوبک نیز آثار متعددی در این دوران نوشت که با ویژگیهای خاص خود، نوعی متمایز در میان دیگر آثار بود. نگاه بیطرفانه و بیترحم چوبک به فساد و زشتی، برای خوانندگان ایرانی که از نگرش احساساتی و مواعظ اخلاقی نویسندگان مختلف خسته شده بودند، از عوامل مهم شهرت چوبک است. او اعماق جامعهای بیمار و اسیر خرافات را میکاود و تصویری هراسناک از آن به دست میدهد. در جهان داستانی او جایی برای عشق و شفقّت نیست. هیچکس به دیگری اعتماد ندارد. تنها هراس و فساد و مرگ است که واقعیّت دارد… آنچه چوبک را در ترسیم تصاویری عینی از جنبههای مختلف پلشتی و پستی زندگی آدمهای آثارش موفق ویکند، بینش ناتورالیستی اوست.
جلالآلاحمد نیز نخستین داستان خود را در ۱۳۲۴، در مجلهی سخن داستانی به چاپ رساند. جلالآلاحمد که علاوه بر داستاننویسی به دلیل نوشتن مقالات و کتب نظریّهای همچون غربزدگی و در خدمت و خیانت روشنفکران به نویسندهای نظریّهپرداز شهرت دارد، درآثار داستانی متعدد خود به مضامین اجتماعی همچون زنان، اصلاحات ارضی، علتهای شکست سیاسی-اجتماعی همنسلان خود و یافتن راه چاره پرداخته است.
محمد حجازی با رمان زیبا (۱۳۳۱) به صورت جدی، رویارویی سنّت و تجدّد و پیامدهای آن را مطرح کرد. در این دوره (رضاخان)، رمان بر اجتماع تأثیر میگذارد و انبوه رمانهای اجتماعی، که دربارهی ظلم و ستم به زنان نوشته میشود، باعث توجه جامعه به این قشر میشود. نویسندگان این دوره گاه به راهحلهای اجتماعی و فرهنگی برای معضلات جامعه اشاره میکنند، اما چون غرق در بحران موقعیت خویش در جامعه هستند، راهحلها و تدابیر اجتماعی آنان، چندان کارآمد نیست؛ ضمن اینکه دیکتاتوری رضاخان مجال سخن نمیدهد.
ادامه دارد…
نظرات: بدون پاسخ