site logo
  • {ناداستان}
    • درباره‌ی ناداستان خلاق
    • انواع ناداستان خلاق
    • ناداستان خلاق در جهان
    • ناداستان خلاق در ایران
    • مرور کتاب‌های ناداستان
    • درباره جستار
    • جستارنویس‌ها
  • {داستان}
    • درباره‌ی داستان
    • گفتگو ، میزگرد و گزارش
    • داستان ایران
    • داستان جهان
    • مرورنویسی- داستان
    • آرشیو خوانی
  • {پوشه‌ها}
    • داستان شهری
    • زنان داستان‌نویس ایران
    • خاستگاه داستان کوتاه
    • جامعه‌شناسی ادبیات داستانی
    • ادبیات‌ درمانی
  • {رادیو جستار}
  • {خبر}
  • {درباره ما}
خانه > {ناداستان} > مرور کتاب‌های ناداستان > پیاده شدن از قطار در مرغزار*
Rebecca Solnit

پیاده شدن از قطار در مرغزار*

۰۶ دی ۱۳۹۹  |  مونا ترابی سرشت

پرونده‌ی ربکا سولنیت (۲)

*

مروری بر مجموعه جستار «نقشه‌هایی برای گم شدن»، نوشته‌ی ربکا سولنیت؛ نشر اطراف

*

«نقشه‌هایی برای گم شدن» مجموعه جستاری‌ست در ۲۱۶ صفحه و با مضمونی روان‌کاوانه که «ربکا سولنیت»، نویسنده‌ی آمریکایی (متولد ۱۹۶۱) آن را نوشته است. نشر اطراف در ادامه‌ی فعالیت تخصصی‌اش روی فرم ادبی جستار، این‌بار به سراغ مجموعه‌ای رفته که خواندنش چیزی شبیه یک سفر طولانی‌ست. سفری که با اولین جمله‌ی نخستین جستار آغاز می‌شود و پس از خواندن آخرین جمله‌ی واپسین جستار، خواننده را به یک «من» دیگر تبدیل می‌کند. سفری نفس‌گیر و با همان سرعت قدم‌زدن و پرسه‌زنی سولنیت در جنگل‌ها، صحراها و سرزمین‌های ناشناخته. کتاب متشکل از نه جستار است که بین هر جستار، توقف‌گاهی برای استراحت، تفکر و تجدید قوا قرار دارد، پاساژهایی با عنوان واحدِ «آبی دوردست». گاه اما، همین کاروان‌سراهای میان راه، خود سفری‌اند مستقل. نیرویی می‌خواهند مضاعف و غرق‌شدنی ژرف‌تر: رفتن به آبی‌های دوردست نقاشی‌های قرن پانزدهم. چیزی که بعدها با عنوان پرسپکتیو جوّی از آن یاد شد.

درواقع، این کتاب را می‌توان به دو بخش تقسیم کرد: جستارهایی که نقطه‌ی تلاقی و یکی‌شدنِ انسان با طبیعت‌اند و جستارهایی که به دنبال گم‌شدن در گستره‌ی آبی هنر خواننده را با خود همراه می‌کنند. سولنیت در این قسمت از آبی دریاها و آبی رنسانس به آبی‌های روح می‌رسد و از آبی‌هایی می‌گوید که از بین رفته‌اند و نیز آن‌هایی که در حال از بین رفتن‌اند.

پارادوکس موجود در عنوان کتاب با این توضیحِ نویسنده قابل درک است: «گم کردن یعنی ناپدید شدن چیزی آشنا، اما گم شدن یعنی پدیدار شدن چیزی ناآشنا.» (صفحه‌ی ۳۷)

جستارها نقشه‌هایی‌اند برای کشف و شهود و بخشیدن معنایی جدید به مفهوم گم‌شدن که سبب نوعی از خودآگاهی شده و در نهایت منتج به پیدا شدن می‌گردند. نقشه‌هایی برای گم‌شدن کتابی بالینی و سخت‌خوان است که فهمش نیاز به تمرکزی عمیق دارد؛ درست به اندازه‌ی عمق آبی‌های دوردست نقاشی‌های رنسانس. کتابی که به جرات می‌توان آن را جهان‌بینی و فلسفه‌ی سولنیت دانست. سولنیت با زندگی کولی‌وارش، کنجکاوانه به همه‌ی مکان‌های دست‌نیافتنی سرک می‌کشد تا پیداشان کند و در این بین حسرت ندیدن چیزهای گم‌شده‌ای که پیش از شناخته شدن ناپدید شده‌اند را می‌خورد. مانند گونه‌های جانوری منقرض شده‌ای که هرگز فرصت ثبت‌شدن در لیست‌های طولانی علمی را به دست نیاوردند. از نقشه‌هایی می‌گوید که زمانی خالی از سرزمین‌هایی‌ بوده‌اند که اکنون در آن‌ها زندگی می‌کنیم. گویی در حفره یا خلأیی قرار داریم. نقشه‌هایی که با رنگ آبی جادویی «ایو کلن» بدون مرز شده (صفحه‌ی ۱۷۱) و چنان در هم یکی می‌شوند که مرز بین آسمان و دریا و خشکی هم از بین می‌رود.

سولنیت خواننده را وارد یک بازی اسرارآمیز می‌کند تا ناشناخته‌ها را کشف کند و پیدا شود. چیزی شبیه به بازی‌های استراتژیک که برای کشف معما باید در آن‌ها عمیق شد و غور کرد. به نظر او پیدا شدن همان گم‌شدن در ناشناخته‌هاست و کتاب نقشه‌هایی‌ست برای همین گم‌شدگی. شیوه‌ی روایت کتاب جریان سیال ذهن است. سولنیت حین پرسه‌‌زدن و کشف مکان‌ها و اشیای ناشناخته به دالان‌های ذهنی گذشته، حال و آینده‌ی خود و آن‌ها می‌رود و مسیری برای تلاقی این دالان‌ها در شاهراهی مشترک را فراهم می‌آورد. جستارهای او شبکه‌ای از واژه‌ها و انگاره‌ها و استعاره‌ها هستند و از موضوعی و خاطره‌ای به دل حرفی دیگر و گفت‌وگویی دیگر می‌روند تا در پیچاپیچ نوشته‌هایش گم شوی ولی از گم ماندن نترسی. (صفحه‌ی ۱۴) در یکی از جستارهای میانی کتاب که با عنوان مشترک آبی دورست از آن یاد شده از اسیران گم‌شده‌ای می‌گوید که بعد از مدتی چنان به موطن جدید خود خو گرفته‌اند که دیگر خود را گم‌شده نمی‌دانند، هرچند خانواده‌هایشان تا ابد از واژه‌ی گم‌شده در توصیف آن‌ها استفاده می‌کنند. بیشتر نوشته‌های سولنیت درباره‌ی فقدان است و جهان را در قالب فقدان تصور می‌کند؛ (صفحه‌ی ۱۹۰) چه آن زمان که از خرابه‌های شهری، شهربازی‌های رهاشده و بیمارستان‌های متروک می‌نویسد و چه هنگامی که از موسیقی‌های سواشده برای جاده‌های دوردست، خاطرات گنگ خانه‌ی کودکی، خواب‌های مکرر رازآلود و یا شخصیت‌های بی‌نام ترانه‌های کانتری و بلوز حرف می‌زند.

از ربکا سولنیت کتاب امید در تاریکی، ترجمه‌ی نرگس حسن‌لی نیز به فارسی و توسط نشر مهرگان خرد منتشر شده است.

 

*عنوان یادداشت برگرفته از رویایی ذهنی از ربکا سولنیت است که طی آن قصد دارد تا از قطار خانوادگی‌اش جدا شده و تنها در مرغزاری بی‌انتها معنای واقعی گم‌شدن را کشف کند.

 

مطالب دیگر این پرونده:

برای ساختن جهانی امن، به انقلاب فکر می‌کنم

جستار ربکا سولنیت شهر طبیعت مونا ترابی سرشت نشر اطراف نقشه هایی برای گم شدن پرسه‌زنی
نوشته قبلی: خیلی دور، خیلی نزدیک
نوشته بعدی: زبان شاعرانه در انقلاب: گذار به نثر در انقلاب ۱۳۵۷

نظرات: بدون پاسخ

پیوستن به: نظر خود را بگذارید لغو پاسخ

(به اشتراک گذاشته نخواهد شد)

تبلیغات

  • big_size-1.jpg
  • big_size.jpg

{آخرین اخبار}

  • «رها و ناهشیار می‌نویسم»؛ کتابی درباره‌ی هنر جستارنویسی
  • سمینار بابک احمدی با موضوع سویه‌های جستار
  • جستارخوانی در خوانش با حضور محسن آزرم
  • جزئیات روایت در فیلم مستند از زبان پیروز کلانتری

خبرنامه

برای دریافت آخرین اخبار با ثبت آدرس ایمیل خود در خبرنامه ما عضو شوید

© کلیه حقوق مادی و معنوی مطالب این سایت نزد موسسه فرهنگی هنری خوانش ادب و هنر محفوظ بوده و استفاده از بخش یا تمامی مطالب این وب سایت بدون کسب اجازه کتبی ممنوع و دارای پیگرد قانونی است.

اطلاعات تماس

آدرس: خ بهار شمالی، کوچه بهشت، پلاک 11
تلفن : 5424 8849 021
تلگرام : 8501 123 0903
ایمیل : info@khaneshmagazine.com

logo-samandehi
KhaneshMagazine © 2019 | Design: Studioheh.com | Web Development: Farhad Mantegh