site logo
  • {ناداستان}
    • درباره‌ی ناداستان خلاق
    • انواع ناداستان خلاق
    • ناداستان خلاق در جهان
    • ناداستان خلاق در ایران
    • مرور کتاب‌های ناداستان
    • درباره جستار
    • جستارنویس‌ها
  • {داستان}
    • درباره‌ی داستان
    • گفتگو ، میزگرد و گزارش
    • داستان ایران
    • داستان جهان
    • مرورنویسی- داستان
    • آرشیو خوانی
  • {پوشه‌ها}
    • داستان شهری
    • زنان داستان‌نویس ایران
    • خاستگاه داستان کوتاه
    • جامعه‌شناسی ادبیات داستانی
    • ادبیات‌ درمانی
  • {رادیو جستار}
  • {خبر}
  • {درباره ما}
خانه > {ناداستان} > مرور کتاب‌های ناداستان > سیاهان، زنان و آسیب‌هایی که با خود حمل می‌کنیم
roy-richard-grinker

سیاهان، زنان و آسیب‌هایی که با خود حمل می‌کنیم

۱۲ اسفند ۱۳۹۹  |  سیما مبارک شاهی

گزارشِ «ناداستان» در مطبوعات غرب

 

به روزنامه‌ها و مجله‌های انگلیسی‌زبانِ این روزها اگر نگاهی بیندازیم، چند موضوع بیشتر از همه خودنمایی می‌کند. یکی از این  موضوعات  مسئله‌ی  سیاهان و تبعیض علیه آن‌‌هاست. و هرگاه از تبعیض حرف می‌زنیم، بدون شک بحث زنان و تبعیض علیه آنان هم به میان می‌آید. یکی دیگر از مسائل٬ مشکلات روانی و تنهایی است که بعد از ظهور کرونا  به دغدغه‌ی اصلی بسیاری از متفکران٬ روانشناسان و هنرمندان تبدیل شده است.

 

 

تاریخی که تکرار می‌شود

دوباره شروع کن[۱]

نویسنده: ادی اس گلاد[۲]

منبع: گاردین ویکلی[۳]

ژانر: زندگی‌نامه

 

عشیش قدیالی[۴] در بخش زندگی‌نامه‌ی گاردین‌ویکلی برای‌مان از کتاب جدید ادی. اس. گلود می‌گوید. کتابی به نام دوباره شروع کن درباره‌ی جیمز بالدوین[۵] رمان‌نویس و نمایشنامه‌نویس آمریکایی. یکی از مهم‌ترین چهره‌های ادبیات آمریکا در دهه‌ی پنجاه و شصت میلادی که به صراحت مسائل نژادی را مطرح می‌کرد. قدیالی می‌گوید که بعد از خواندن این کتاب٬ جیمز بالدوین برای او دیگر فقط یک اسم میان اسامی‌ای که برای برابری نژادی مبارزه کرده‌اند، نیست چرا که  گلاد موشکافی عمیقی درباره‌ی زندگی و آثار بالدوین انجام داده است.

گلاد استاد شناخته شده در بخش  مطالعات آفریقایی-آمریکایی دانشگاه پرینستون[۶] است. خود او اهل می‌سی‌سی‌پی است. جایی که بیشترین کشتار سیاهان را داشته. -۵۸۱کشته میان سال‌های ۱۸۸۲ و ۱۹۶۸- گلاد معتقد است که میراث این حادثه٬ آسیب روانی و زخمی ‌ست که  آن‌ها همواره با خود حمل می‌کنند. آسیبی که از بین نمی‌رود و تفییر شکل می‌دهد. مثل آسیبی که نسل پدر و مادرش بعد از کشته شدن مارتین لوتر کینگ[۷] تجربه کرد و امید برای تغییرات اساسی را از بین برد. ناامیدی‌ای که به گفته‌ی خودش بعد از انتخاب فاجعه‌بار دونالد ترامپ به‌عنوان رئیس‌جمهور آمریکا به سراغش آمد و باعث نوشتن این کتاب شد. گلاد می‌گوید: با خودم گفتم که اون‌ها دوباره همون کارو کردن. میلیون‌ها آمریکایی سفید ترامپ رو انتخاب کردن و این ما هستیم که باید با عواقب این انتخاب دست‌و پنجه نرم کنیم.

گلاد متوجه می‌شود که برای مقابله با این ناامیدی باید به بالدوین مراجعه کند. بالدوین که از دیدگاه نسل پدر و مادر گلود یک غول ناهنجار است. کسی که در هارلم[۸] بزرگ شد و زندگی سیاهان آمریکا را در آثارش به نمایش گذاشت. او از تنوع در جامعه می‌گفت و معتقد بود که دسته‌بندی کردن آدم‌ها صدای‌شان را خفه می‌کند. دائما از عشق گفت و از آمریکای آینده به‌عنوان جامعه‌ای چند نژادی نوشت.

گلاددر کتابش می‌نویسد که  مرگ مارتین لوتر کینگ چگونه بالدوین و هم‌نسلانش را سردرگم کرد. بالدوین شاهد دستگیری‌های فله‌ای سیاهان و تاثیر آن بر جامعه‌ی سیاهان بود. او بهره‌کشی صاحب‌کاران سفید از میلیون‌ها سیاه را به چشم خویش دید و رفته‌رفته امیدش را از دست داد و دوازده سال بعد شاهد آن بود که مردم کشورش ریگان را به‌عنوان رئیس جمهور انتخاب کردند. رویدادی که نشان داد آمریکایی‌های سفید پوست هیچ عزمی برای تغییر مسائل نژادی ندارند.

گلاد در این کتاب از فراز و فرود زندگی و حرفه‌ی بالدوین می‌گوید و توضیح می‌دهد که چگونه خشم او و سیاست باعث شد بهترین آثارش را خلق کند. به گفته‌ی قدیالی٬ گلاد در کتابش دعوتمان می‌کند که بالدیون را تا آخر بخوانیم. بالدوین٬ شاهد دوران تاریک، همواره از عشق نوشت و معتقد بود که برای حل مسائل باید بیشتر و بیشتر کار کرد.

 

 

تصویری مخدوش شده

زندگی ویلیام فالکنر

گذشته هرگز نمی‌میرد[۹] ۱۹۳۴-۱۸۹۷٬

این تضاد هولناک[۱۰]٬ ۱۹۶۲-۱۹۳۵

نویسنده: کارل رولیسون[۱۱]

منبع: نیویورک ریویو[۱۲]

ژانر: زندگی‌نامه

 

غمگین‌ترین کلمات

 جنگ داخلی ویلیام فالکنر[۱۳]

نویسنده: میکائیل گورا[۱۴]

منبع: نیویورک ریویو

ژانر: مطالعات ادبی

 

برندا واین اپل[۱۵] در نیویورک ریویو دو کتاب درباره‌ی زندگی ویلیام فالکنر را به ما معرفی می‌کند. یک دو جلدی از کارل رولیسون به نام زندگی ویلیام فالکنر وکتابی به نام غمگین‌ترین کلمات اثر مایکل گورا.  واین‌اپل اما قبل از نقد این دو کتاب٬ به معرفی فالکنر و ابعاد مختلف شخصیت او می‌پردازد. و باز هم عجیب نیست که نوشته‌اش را با اشاره به مرگ جورج فلوید[۱۶] آغاز می‌کند. او می‌نویسد که بهار گذشته وقتی جهان شاهد مرگ وحشیانه‌ی فلوید بود و معترضان به بی‌عدالتی در خیابان بودند به طور اتفاقی ویلیام فالکنر هم به شمایل  موضوع اصلی دو تحقیق جدی وارد شهر می‌شود: زندگی‌نامه‌ی دوجلدی فالکنر اثر کارل رولیسون و کتابی از مایکل گورا که تاثیرات جنگ داخلی بر آثار فالکنر را تحلیل می‌کند.

نویسنده‌ی یادداشت می‌گوید با وجود این‌که ده‌ها کتاب و زندگی‌نامه راجع به ویلیام فالکنر نوشته شده ولی انتشار این دو کتاب به ما یادآوری می‌کند که فالکنر همیشه برای ما شبیه معمایی است که باید حل شود.

او از ابعاد مختلف فالکنر می‌گوید: فالکنر به عنوان یک نویسنده‌ای تجربه گرا که افرادی چون جان لوگ گدار٬ گابریل گارسیا مارکز و سارتر او را تحسین می‌کنند و یا فالکنر به عنوان یک انسان بشر دوست که هنگام دریافت جایزه‌ی نوبل ادبیات در سال  ۱۹۵۰ می‌گوید: ما صاحب روحی هستیم که توانایی همدردی٬ فداکاری و پایداری را دارد و به دلیل داشتن  این روحیه نمی‌توانیم نابودگر باشیم.

یا فاکنری که در سال ۱۹۵۶ به خاطر موضع محافظه‌کارانه‌اش نسبت به جدا سازی اجباری سیاهان از سفیدان مورد انتقاد قرار گرفت؟

اظهارات محافظه‌کارانه‌ی او در خصوص اخراج یک زن سیاه پوست از دانشگاه آلاباما[۱۷] و بعدتر اظهارنظرهای نژاد پرستانه‌اش٬ تبدیل به نقطه‌ی سیاه پرونده‌ی کاری او شد و هرچند بعد‌ها اظهار داشت که برخی از حرف‌هایش را در زمان مستی زده است٬ تاثیری در تصحیح تصویر مخدوش شده‌ی او نگذاشت.

فالکنر دوست داشت که تنها آثاراش از او به‌جا بماند و نه خودش به عنوان یک کاراکتر و به وضوح به این خواسته‌اش نرسید. به عقیده‌ی واین اپل منتقدین او باید بتوانند کاراکتر فالکنر را از آثارش جدا کنند٬ مثل متمایز کردن رقصنده از رقصی که می‌کند. او می‌گوید که حس شفقت و هم‌دردی  کاراکترهای رمان‌های فالکنر نسبت به رنگین‌پوستان به مراتب بیشتر از خود او است. به عقیده‌ی او سردرگمی فالکنر و سوال‌هایی که از خودش می‌پرسید سبب خلق کاراکتر‌هایی چنین به‌یادماندنی در ادبیات شده است و چه بسا خود فالکنر در روند خلق کاراکتر‌هایش دچار تغییرات شد و به پاسخ بسیاری از پرسش‌هایش رسید.

رولیسون یکی از طرفداران پر‌و‌پا قرص فالکنر٬ کسی که به گفته‌ی خودش یک زندگی‌نامه‌نویس سریالی‌ است و زندگی‌نامه‌های زیادی راجع به شخصیت‌های معروف از جمله سیلویا پلات[۱۸] و نورمن میلر[۱۹] نوشته این بار برای نوشتن این دوجلدی به سراغ منابع زیادی رفته است. به عقیده‌ی واین اپل با وجود دسترسی رولیسون به منابع و مصاحبه‌های زیاد او نتوانسته است چیز جدیدی به به دانسته‌های ما اضافه کند به جز بخش‌هایی که از مشکلات مالی فالکنر و نوشتن فیلم‌نامه برای هالیوود می‌گوید.

رولیسون از زندگی خصوصی فالکنر٬ ازدواجشش٬ از دست دادن نوزاد نُه روزه‌اش ٬ الکلی شدنش و مشکلاتی که فالکنر برای چاپ کتاب‌هایش داشت می‌نویسد  و دست‌آخر ویلیام فالکنر را یک سفیدپوست جنوبی میانه‌رو معرفی می‌کند.

کتاب غمگین‌ترین کلمات٬ برای واین اپل راضی کننده‌تر است. مایکل گورا در کتابش این سوال را مطرح می‌کند که چگونه باید فالکنر را در سال ۲۰۲۰ خواند و خود نویسنده به شیوه‌ ای رسا و با ترکیبی از نقد ادبی٬ تاریخ٬ زندگی‌نامه‌ و خوانش شخصی خودش  به این پرسش پاسخ می‌دهد.

گورا نام کتابش را از اپیزودی در رمان خشم و هیاهو[۲۰] انتخاب کرده است. آن‌جا که پدر کونتین[۲۱] به او می‌گوید: <بود> غمگین‌ترینِ کلمه‌هاست. و به گفته‌ی خود گورا <بود> کلمه‌ای تغییرناپذیر در گذشته که ثابت مانده و قابل جبران کردن نیست. گورا به خوبی نشان می‌دهد که چگونه معنای گذشته برای فالکنر همان جنگ داخلی است. گذشته‌ای که برای او همچون بسیاری از آمریکایی‌های دیگر حل و فصل نشد و دردناک باقی ماند. اما کونتن یا بخوانیم فالکنر در کتاب ابشلوم ابشلوم[۲۲] به نتیجه‌ی دیگری می‌رسد. او درک می‌کند که کلمه‌ی <هنوز> از بود هم غمگین‌تر است.

فالکنر اهل می‌سی‌سی‌پی و جنوب آمریکا ست. جایی که به گفته‌ی گورا گذشته‌ی مرده هنوز حضور دارد. به عقیده‌ی گورا اما فالکنر هنگام نوشتن از قالب یک سفیدپوست جنوبی بیرون می‌آید و قادر است که وقایع را از بیرون و به شکل واقع‌گرایانه‌تری ببیند. نوشتن فرایندی است که او را صادق‌تر می‌کند. هرچند بخشی از وجود او در زندگی واقعی به وجود نژادپرستی و بی‌عدالتی علیه سیاهان اعتقاد ندارد. گورا برای توضیح فرایند تکرار نژادپرستی در آمریکا نقبی به فروید می‌زند. او توضیح می‌دهد که چگونه آلمانی‌ها با مواجه شدن با گذشته‌ی خود و کاری که با یهودیان کردند توانستند از تکرار آن جلو گیری کنند و زخم‌هایشان را درمان کنند. ولی آمریکا هنوز به طور جدی با گذشته و مسئله‌ی نژادپرستی مواجه نشده است. اما فالکنر توانسته هنگام نوشتن مواجهه‌‌ی درست‌تری با حوادث داشته باشد و به همین دلیل است که به عقیده‌ی  گورا٬  فالکنر در دنیای کاراکترهای داستان‌هایش زندگی کرد. کاراکتر‌هایی که به مراتب شجاع‌تر از خود او بودند و فالکنر را به انسان بهتری تبدیل کردند. کتاب‌هایی که از خود او بسیار بهتر بودند.

 

 

شمایلی جدید در تاریخ سیاست آمریکا

راه کاملا

یک زندگی آمریکایی[۲۳]

نویسنده: دن مورین[۲۴]

منبع: نیویورک تایمز[۲۵]

ژانر: زندگی‌نامه

 

لیزا مک‌گیر[۲۶] در نیویورک تایمز کتابی را معرفی می‌کند که هم مسئله‌ی رنگین پوستان را در بردارد و هم زنان. یادداشتی راجع به کتابی از دن مورین درباره‌ی کاملاهریس معاون اول رئیس جمهور آمریکا. کتاب راه کاِملا برای شناساندن هریس به مخاطبان از پیش از تولد او شروع می‌کند. از پدر جاماکایی الاصل و مادر هندی تبارش می‌گوید. پدر و مادری که در کالیفرنیای آشفته‌ی دهه‌ی شصت در یکی از محله‌های سیاسی کالیفرنیا با یکدیگر آشنا شدند. پدربزرگ مادری کاملا یکی از دولت‌مردان هند پسا استعماری بوده است. و همه‌ی این‌ها نشانه‌ای ست از ریشه‌ی عمیق کاملا در سیاست. مورین نشان می‌دهد که کاملا چگونه به واسطه‌ی آدم‌ها و رویدادهای پیرامونش به کاملا هریس تبدیل می‌شود.

او در این کتاب از روابط شخصی و عاطفی هریس می‌گوید که به عقیده‌ی مک‌گیر بی‌دلیل است و فقط ما را از موضوع اصلی دور می‌کند. سپس ما را  قدم‌به‌قدم با هریس و پیشرفتش در جهان سیاست پیش می‌برد. از هریس بی‌پروا می‌گوید و تصمیمات ناگهانی‌اش و از هریسی که به‌ گفته‌ی بسیاری از منتقدانش بسیار دست‌به عصا حرکت می‌کند. مورین از این دو وجه متضاد کاملا هریس می‌نویسد و به نظر می‌رسد که به نظر او هم هریس بسیار مراقب و دست‌به‌عصا عمل می‌کند. او هریس را سیاست‌مداری عمل‌گرا و جاه‌طلب توصیف می‌کند که تنها سمت‌هایی را می‌پذیرد که به پیشرفتش در سیاست کمک کند و در مواقعی که احساس کند سمتی تاثیری در پیشبرد اهداف سیاسی‌اش ندارد آن را نمی‌پذیرد.

مورین موفق نشده با خود کاملا هریس و یا یکی از اعضای خانواده‌ی او مصاحبه کند ولی به گفته‌ی خودش منابع دست اول و قابل اعتمادی داشته است. به عقیده‌ی نویسنده‌ی یادداشت٬ کتاب راه کامِلا نه کتابی متملقانه است و نه کتابی منتقدانه. به نظر او این کتاب نمی‌تواند طرفداران کاملا هریس را اقناع کند ولی در عوض برای کسانی که سیاست کالیفرنیا برایشان جذاب است و می‌خواهند بدانند که این ستاره‌ی ملی از کجا می‌آید و چگونه رشد کرده است٬ می‌تواند خواندنی و جذاب باشد.

 

 

بازنگری در هنجارها

هیچ کس نرمال نیست

چگونه فرهنگ از بیماری روانی ناهنجاری ساخت[۲۷]

نویسنده: روی ریچارد گرینکر[۲۸]

منبع: نیویورک تایمز

ژانر: جستار روان‌شناختی

 

شاید خواندن کتاب دیگری که باز هم نیویورک تایمز معرفی می‌کند در این روزهای تاریک بی‌فایده نباشد. کتابی یه نام هیچ کس نرمال نیست اثر روی ریچارد گرینکر٬ مردم ‌شناس آمریکایی که از خانواده‌ای با سابقه‌ی روانشناسی می‌آید. یادداشت را ویرجینیا هاگز[۲۹] نوشته. گرینکر در کتابش برایمان می‌گوید که چگونه فرهنگ و جامعه در تفسیر مشکلات روانی موثر است. او توضیح می‌دهد که چگونه پزشکان غربی برای قرن‌ها آدم‌ها را به نرمال و غیر نرمال یا بیمار و سالم تقسیم کرده‌اند. حال آن‌که همه‌ی ما آسیب‌ها و زخم‌هایی را همواره با خود حمل کرده و می‌کنیم و گاهی رویدادی باعث بروز آن می‌شود. او ادعا نمی‌کند که همه مشکلات روانی دارند و یا بیماری روانی وجود خارجی ندارد اما توضیح می‌دهد که چگونه این مشکلات همواره همراه ما بوده‌اند و فرهنگ چه تاثیری بر نحوه‌ی بروز آن می‌گذارد.

گرینکر می‌گوید که در خانواده‌ای بزرگ شده است که همگی به این اعتقاد داشته‌اند که هر کسی اندکی  بیماری روانی دارد. این عقیده از دیدگاه او  روز به روز دارد بیش از پیش در جامعه جا می‌افتد و نشانه‌اش را می‌توان در صحبت‌های افراد مشهوری دید که از مشکلات و بیماری‌های روانی خود می‌گویند.. به گفته‌ی او بیان کردن این مشکلات باعث رشد آگاهی در میان مردم می‌شود و امری که تا پیش از این بسیار عجیب بود به امری بدیهی و عادی  تبدیل می‌شود.

با وجود فضای تلخ حاکم بر بیشتر یادداشت‌ها و کتاب‌های این روزها ٬ نکته‌ای به روشنی در همه‌ی آن‌ها خودنمایی می‌کند : چیزی در حال تغییر است و چه بخواهیم و چه نخواهیم وارد دنیای جدیدی شده‌ایم که گویی برای درک کردنش راهی نداریم جز بازگشت به تاریخ و واکاوی رفتار خود و جامعه‌ای که از آن می‌آییم.

 

[۱] Begin Again

[۲] Eddie S Glaude

[۳] The Guardian Weekly

[۴] Ashish Ghadiali

[۵] James Baldwin

[۶] Princeton University

[۷] Martin Luther King

[۸] Harlem

[۹] The Life of William Faulkner: The Past Is Never Dead,1897-1934

[۱۰] The Life of William Faulkner : This Alarming Paradox,1935-1962

[۱۱] Carl Rollyson

[۱۲] The New York Review

[۱۳] The Saddest Words: William Faulkner’s Civil War

[۱۴] Michael Gorra

[۱۵] Brenda Wineapple

[۱۶] George Floyd

[۱۷] University of Alabama

[۱۸] Sylvia Plath

[۱۹] Norman Mailer

[۲۰] The Sound and the Fury

[۲۱] Quentin

[۲۲] Absalom Absalom

[۲۳] Kamela’s Way : An American Life

[۲۴] Dan Morain

[۲۵] The New York Times

[۲۶] Lisa Mcgirr

[۲۷] Nobody’s Normal : How Culture Created the Stigma of Mental Illness

[۲۸] Roy Richard Grinker

[۲۹] Virginia Hughes

روی ریچارد گرینکر سیما مبارک‌شاهی نیویورک تایمز نیویورک ریویو ویلیام فالکنر کاملا هریس گاردین ویکلی
نوشته قبلی: چای ماسالا با «جومپا لاهیری»
نوشته بعدی: «تعصب به رنگ پوست»؛ نوشته‌ی تونی موریسون

نظرات: بدون پاسخ

پیوستن به: نظر خود را بگذارید لغو پاسخ

(به اشتراک گذاشته نخواهد شد)

تبلیغات

  • big_size-1.jpg
  • big_size.jpg

{آخرین اخبار}

  • «رها و ناهشیار می‌نویسم»؛ کتابی درباره‌ی هنر جستارنویسی
  • سمینار بابک احمدی با موضوع سویه‌های جستار
  • جستارخوانی در خوانش با حضور محسن آزرم
  • جزئیات روایت در فیلم مستند از زبان پیروز کلانتری

خبرنامه

برای دریافت آخرین اخبار با ثبت آدرس ایمیل خود در خبرنامه ما عضو شوید

© کلیه حقوق مادی و معنوی مطالب این سایت نزد موسسه فرهنگی هنری خوانش ادب و هنر محفوظ بوده و استفاده از بخش یا تمامی مطالب این وب سایت بدون کسب اجازه کتبی ممنوع و دارای پیگرد قانونی است.

اطلاعات تماس

آدرس: خ بهار شمالی، کوچه بهشت، پلاک 11
تلفن : 5424 8849 021
تلگرام : 8501 123 0903
ایمیل : info@khaneshmagazine.com

logo-samandehi
KhaneshMagazine © 2019 | Design: Studioheh.com | Web Development: Farhad Mantegh