یادداشتهای یک جتلگ از قارهای دور – ۳ راضیه مهدیزاده «دلم برای پزشکی میسوزد که بعد از مرگم تنم را تشریح خواهد کرد. او قلبم را به شکل نقشهی جغرافیای جهان عرب خواهد یافت.» این جمله را غاده گفت. دستی در موهای پرپشت سیاهش کشید و من را در انتهای کوچهی بنبست با […]
در باب میرایی؛ نوشتهی انیس باتور
روزی روزگاری آناتولی – ۱ ** همواره بخش بزرگی از زندگیام با وحشت از مرگ همراه بوده است. در واقع سالیان سال است که با هم زندگی میکنیم. بهطور قطع این ترس کم و بیش به سراغ تمام آدمها میآید؛ اما در مورد امثال من میتوان از آن بهعنوان نوعی بیماری یاد کرد: تقریبا […]
شخصی یا عمومی: طیف و محدودهی ناداستان خلاق
نویسنده: لی گات کایند * عموماً، من را به عنوان «پدر ناداستان خلاق» میشناسند (مجله «ونیتی فِیر»، بخصوص، باعث و بانی آن بوده است)، به همین علت، چیزی که میخواهم بگویم شاید عجیب به نظر برسد، ولی من به هیچوجه نمیدانم چه کسی برای اولین بار اصطلاح «ناداستان خلاق» را ساخته است و تا آنجا […]
قصهی سبیل (جستاری در باب صداقت)
این جستار از برگزیدگان اولین مرحلهی داوری اولین جایزهی جستار خوانش، با موضوع «مدرسه» است. * «خجالت بکش» این نخستین واکنش مادرم در برابر خواستهی من در حوالی چهاردهسالگیام است. البته تا قبل از آن روز عبارات «خجالت بکش»، «تو خجالت نمیکشی؟» یا «چشمم روشن» اولین و آخرین واکنش مادرم در مواجهه با هرگونه نافرمانی […]