پروندهی آرمانشهر (۱۰) * این چندروزه از هر کسی پرسیدم آرمانشهرت کجاست، نامی از سوئیس و فلان و فلان شنیدم. نامی از همانجاهایی که خودتان بهتر از من میدانید. بس که عادت کردهایم به برشمردن و حسرتخوردن بر نداشتههایمان یا نادیدهگرفتن تمام چیزهای ارزشمندی که داریم. انگار که آرمانشهر پیوند خورده باشد با نام کشوری […]
آخرین رقص بر قلّه
پروندهی آرمانشهر (۹) ما، که منظورم آدمهاست، میدویم. ورزش میکنیم. بله. هر صبح لعنتی. و به این موضوع افتخار میکنیم. تا جا باز کنیم. تا بهتر مصرف کنیم. مصرف. میخواهیم زنده بمانیم تا مصرف کنیم. این موتور جامعه است. تا زمان را برای قدرت پمپ کند. و قدرتمندان از این زمان اضافه چه میخواهند؟ […]
یوتوپیا و داستانی از خورخه لوئیس بورخس
پروندهی آرمانشهر (۸) * در مقطعی از تاریخ، مفهوم اتوپیا و زندگی آرمانی همراه با اصول و جنبههای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی آن بیش از پیش مورد توجه اندیشمندان و نویسندگان قرار گرفت. در پیدایش این نظریات، فقر، اوضاع نابهسامان اجتماعی و آشوبهای سیاسی نقش اساسی داشت. اولین مدینه فاضله توسط افلاطون در کتاب جمهور […]
بدون «ه» کسره در کنار «من»
پروندهی آرمانشهر (۷) ** «آدم اهل کجاست؟ شهری که در آن به دنیا آمده است؟ شهری که در آن بزرگ شده یا شهری که در آن زندگی میکند؟ چطور میشود به آن لحظهای رسید که در ذهنمان «اهل بودن» از شهری به شهری دیگر جابهجا میشود؟»۱ اهل کجایی؟ ور آر یو فرام؟ برای من، […]