گفتوگو با «حسامالدین نبوینژاد»، صاحب امتیاز و مدیرمسئول فصلنامهی «زندهرود» گفتن از احمد اخوت سخت است، حتی اگر سالها همکاری، «اخوتی» میان دوتن برقرار کرده باشد. حسامالدین نبوینژاد از سال ۱۳۷۱ بهواسطهی مجله زندهرود رابطهای تنگاتنگ با احمد اخوت داشته است. برای گفتوگو با ایشان به دفتر وکالتشان رفتم و «به گزاف» تکیه بر […]
احمد اخوت داییِ من نیست!
آرش اخوت توضیح: مدتی پیش، وقتی یکی از دستاندرکارانِ برنامهی «نکوداشتِ احمد اخوت» در موسسهی فرهنگیِ رویش از من پرسید چیزی برای خواندن در این برنامه دارم؟ گفتم نه! گفتند «خاطرهای» ندارم آیا از مثلا چیزی اگر از او آموختهام؟ گفتم نه! خاطرهگفتن در چنین مراسمی را که خوش ندارم اصلن؛ بهخصوص که با […]
هزارتوهای مدوّر
|| دربارهی مجموعهداستانِ «برادران جمالزاده»؛ نوشتهی احمد اخوت || حالا و در حال گذراندن روزهایی که اگر سیاه نباشند، خاکستریاند و بیطعم و بو؛ اگر میتوانستیم به جایی در گذشته برگردیم، کدام برهه و تاریخ را انتخاب میکردیم؟ اگر ممکن بود که بخشی از گذشته را به خواست و ارادهی خود تغییر بدهیم، کجا دست […]
«نگاه» بیش از هر ابژهی دیگر، اشتباه فهمیده میشود
تعقیب «دیگری» در انتخابها و جستارهای احمد اخوت یکم: دعوت از دیگری «نمیدانم کدام یک از ما اکنون این صفحه را مینویسد»: میان ترجمهها و جستارهایی که از احمد اخوت در دست است، یکی کتاب «من و دیگری» و آنیکی مجموعهی «به انتخاب مترجم» بهویژه سه داستانش از شرلی جکسون (خالق شاهکارِ «لاتاری»)، تمرکزی […]