پروندهی آرمانشهر (۱۶) * این روزها که مثل آدمهای زیادی در جهان بدجوری خودم را در قفسِ قرنطینه حبس کردهام و فاصلهی بین خانه و رستوران و محل کار و خیلی چیزهای دیگر در دنیایم فقط به چند متر تقلیل یافته است. اگرچه در فضایی پر از ترس و اضطراب دستوپا میزنم، ولی گاهی هم […]