پروندهی آرمانشهر (۱۲) * هی خودم را گول میزنم؛ وضع که تا ابد همینطور نمیماند. تمام روز مینشینم گوشهی اتاق، خیره میشوم به عکس هدایت و آن عینک ته استکانیاش. پدرم در را که باز میکند بوی توتون میپاشد توی اتاق. نعره میزند: «اینم شد زندگی؟» به رفتن فکر میکنم، به بودن، به اینکه چرا […]
«نامه به مثابهی سندِ تاریخی»؛ دربارهی نامههای صادق هدایت
|
سام حاجیانی
«در خانوادهی نیمهایرانی و نیمهبریتانیایِ ما که در اوایل دههی پنجاهِ میلادی در پاریس مستقر شد دو چیز شبیه اسطوره شده بود؛ شیئی نخست مورد علاقهی کسی نخواهد بود هرچند که یاقوت امپراتور کشور کره بود. شیئی دوم، و بهظاهر پیشپاافتادهتر، را رمز و راز بیشتری احاطه میکرد. کارتنی بود بنددار، به رنگ عنابی که […]
وقایعنگاری یک خودکشی بزرگ
|
سید فرزام حسینی
امروز، یعنی نوزدهمِ فروردینِ ۱۳۹۹ خورشیدی، دقیقا ۶۹ سال از خودکشی صادق هدایت در پاریس میگذرد، و همین مسئله ما را گمراه میکند که آیا دقیقا ما باید از نوزدهم فروردین صحبت کنیم یا نُهم آوریلِ ۱۹۵۱؟ چرا که هدایتِ ایرانی، خودش را در پاریس خلاص کرد و حالا، دو تاریخ مرگ دارد، یکی خورشیدی […]