مادرم میگوید من خوشبخت هستم. فکر که میکنم بیراه هم نمیگوید… شوهرم مرد خوبیست. نه معتاد است، نه خدایی نکرده خانم باز، دست بزن هم ندارد. خیلی که عصبی بشود یک چیزی میشکند. آن هم در این سال ها زیاد اتفاق نیفتاده است. چند تا لیوان دم دستی و سه چهار تا بشقاب بیرنگ و […]
«شاید راوی پنجره باشد!»؛ دربارهی «اتاق کار»
«اتاق کار» از کتاب های نشر اطراف و مجموعهی یازده روایت دربارهی آدمهاست. آدمهایی که شغلی انتخاب میکنند و به روزمرگی و تکرار تن میدهند. اول با انگیزه شروع میکنند. تلاش میکنند به خودشان بقبولانند که کار، جوهرهی آدمیزاد است. بعدتر به این فکر میکنند که برای رسیدن به آرزوهایشان به پول و برای پول […]
قطاری که در سیاهی تونل محو میشد…
نویسنده: آیدا علیپور «باران در مترو» سومین اثر مهدی افروز منش مجموعهای شامل چهار داستان کوتاه است. افروزمنش با فضاسازیهای متنوع نسبت به دو اثر دیگر خود، سعی در بیان دغدغهی همشگیاش-خشونت- در جامعهی امروزی دارد. پیش از این، دو اثر «تاول» و «سالتو» از همین نویسنده، در بازنمایی جریان خشونت در جامعه عملکرد نسبتا […]
ادبیات و شهرهای پستمدرن
نویسنده: نیک بنتلی صحنههای آغازین فیلم «بلید رانر» (۱۹۸۲) ساختهی ریدلی اسکات ـ برداشت سینمایی رمان «آیا اندرویدها خواب گوسفند الکتریکی میبینند؟» اثر فیلیپ ک. دیک ـ تجلی شهر پستمدرن انگاشته میشود. فیلم دنیایی را در آینده تصویر میکند که در آن شرکت و بنگاههای مختلف بهجای حکومت در رأس نشستهاند و تبلیغ بازرگانی با […]