۱ من یک روز معتدل، در اوایل پاییز ۹۸، در حالی که چمدانهایمان را بسته بودیم برویم منجیل و چندروزی با رفقایمان خوش بگذرانیم، داشتم میمُردم. یعنی طور غریبی شدم که به قول قدیمیها جان داشت از قفس بدنم رها میشد. در آن لحظه با درد مفرطی که در سینهام داشتم و همهاش ناگهان آوار […]
«شواهد فیزیکی»؛ نوشتهی کلی گری کارلایل
اتاقی که مسئولِ مربوطه به طرف آن هدایتم میکند، تاریک است و وقتی پردهی ضخیمِ تنها پنجره را میکشد، تاریکتر هم میشود. حلقهی فیلم را در دستگاه نمایش اسلاید قرار میدهد، دستگاه را روشن میکند، و یادم میدهد چطور با ریموت کنترلِ آن کار کنم: جلو، عقب، تنظیم، زوم. زیاد حرف نمیزند، و به نظر […]
احساس کن پیش از آنکه بیاندیشی
مروری بر زندگی و آثار الیاس کانتی نیمهی اول قرن بیستم دوران طلایی رمان آلمانیزبان است، سرشار از آثاری که به شهرت جهانی دست یافتهاند. توماس مان، کافکا، هاینریش مان، روبرت موزیل و بروخ متعلق به این دوران هستند. الیاس کانتی نیز یکی از نویسندگان شاخص این عصر و برنده دو جایزه ارزشمند نوبل […]
«بحران گروگانگیری بیروت من»؛ نوشتهی رالف پاتس
اولینبار سیدابراهیم را در منطقهی حمرا در بیروت غربی دیدم. آنموقع، دنبال کافهای میگشتم که قبلا کسی بهم توصیه کرده بود و نمیتوانستم پیدایش کنم. داشتم در گوشهای از حمرا، در خیابان ژاندارک، نقشهی آنجا را بهدقت بالا و پایین میکردم که سیدابراهیم به من نزدیک شد. با آن شلوار جین آبی، پیراهن چهارخانه و […]