در بررسیها و جستجوهایی که بین منابع موجود انجام شد، هیچ اطلاعات قابل استنادی از این نویسندهی زن پیدا نشد. در میانهی کار تنها به یک پریچهر صفوی برخوردیم که آن هم تشابه اسمی و مربوط به خیری بود که به دلیل سرطان جانش را از دست داده و بعد از مرگش بازماندگانش خیریهای به […]
روایت تکراری نویسندهای که یک سیلی به همهی ما زد و رفت
او هم داستانی تکراری دارد. روایت تکراری بسیاری از نویسندگان که به مرگ طبیعی نمردهاند و خود مرگ را فراخواندهاند. هوشنگ گلشیری در مورد غزاله علیزاده میگوید: «او یک سیلی به همهی ما زد و رفت.» وقتی در روز جمعه ۲۱ اردیبهشت ماه ۱۳۷۵ زادگاهش، مشهد را ترک کرد و به قصد نابودی به جواهرده […]
شهرنوش پارسیپور
زینب شجاعی شهرنوش پارسیپور از داستاننویسان درخشان ادبیات معاصر ایران است. او در ۲۸ بهمن ۱۳۲۴، برابر با ١٧ فوریه سال ١٩۴۶، در شهر تهران به دنیا آمد. پدرش، علی پارسیپور، در ابتدا، قاضی دادگستری بود که بعدها استعفا داد و به کار وکالت روى آورد. مادرش، فخرالملک والا نیز خانهداری فرهیخته بود. خانواده پارسیپور […]
«آزادی از چشمان پرستوها میچکد»؛ دربارهی سعیده پاکنژاد
«من قصهی زنی هستم که روی تنهی درخت تناور انجیری خوابیده بود که ناگهان مار در دهانش خزید و رفت به جانش…» سعیده پاکنژاد نویسنده، منتقد، شاعر و پررنگتر از همه معلم بازنشستهایست که سی سال از عمرش را به تدریس در روستایی محروم از آذربایجان پرداخته است. او که ادبیات را در کنار معلمی […]