ملکه بقائی کرمانی دختر میرزا شهاب کرمانی راوری و خواهر مظفر بقایی کرمانی است. او در سال ۱۲۹۳ و در خانوادهای به دنیا آمد که پدر از فعالان انجمنهای مخفی وابسته به «لژ بیداری ایران»، رهبر «مجمع احیا نفوس» کرمان و رییس «فرقهی دموکرات» کرمان بود و در دوره چهارم به مجلس شورای ملی راه یافت و برادرش مظفر با اینکه از بنیانگذاران جبههی ملی بود از سال ۱۳۲۱ به یکی از سرسختترین مخالفان دکتر مصدق تبدیل شد و پس از انقلاب هم به اتهام توطئه علیه نظام زندانی شد. ملکه خود نیز جدا از فضای سیاسی نبود و قلبش برای حقوق زنان میتپید. در تهران و پاریس تحصیل کرد و از مبارزه برای حقوق زنان دست برنداشت. چندین اثر دربارهی شرایط زندگی زنان ایرانی نوشت که کتاب «زنها چه میگویند؟» معروفترین آن در این زمینه بوده است. رمان «بوسهی تلخ» او فضایی عصبی و پرتنش دارد و همچون اغلب آثارش روایتهایی حدیث نفسگونه است و با حساسیتی ذهنگرایانه و کمتر متکی بر هیجانهای بیرونی نوشته شده است. این رمان در سال ۱۳۳۶ توسط انتشارات کتابخانهی اقبال به چاپ رسیده است. نسخه دیگری از این رمان که توسط چاپخانه آتشکده چاپ و توزیع شده، نیز در دسترس است. رمان او از سال ۱۳۲۳ جنجال دامنهداری را با وزارت فرهنگ وقت به دفاع از حقوق آموزگاران علوم تربیتی آغاز کرد و سرانجام موفق شد که گامهای موثری در راه بهسازی زندگی مادی آنها بردارد.
آثار ملکه بقائی نخستین نمونههای داستانی است که از دید یک زن به مسائل زنانه پرداخته است. از مهمترین زنان داستاننویس پیش از او ایراندخت تیمورتاش، زهرا خانلری و سیمین دانشور بودهاند و از زنان داستاننویس همدوره با خودش نیز میتوان از بهیندخت دارایی و مهین توللی نام برد.
ملکه سالهای پایانی عمرش را در امریکا گذراند و مجموعهی «شکستهبالان» را در سال ۱۳۶۳ در لس آنجلس منتشر کرد و در آن نیز به دفاع از حقوق زنان و تجزیه و تحلیل رویکردهای حقیقی اجتماعی پرداخت.
نظرات: بدون پاسخ