تحلیل آثار «کوبو آبه» پس از جنگ دوم جهانی نویسنده: دوون ای. کیهیل مترجم: مجتبی محمدنژاد «…هاها، خب، تو نمیتونی صدای منو درست بشنوی… یعنی گمون نکنم، بههرحال من مردهام. زندهها نمیتونن صدای ارواح رو بشنون.» (کوبو آبه، گودال، ۱۹۶۲) ژاپن، پس از جنگ پس از جنگ جهانی دوم، تجربهی ژاپنی از خرابیهای […]
تعالی شن و انسان
دربارهی اقتباس سینمایی از «زن در ریگ روان» نویسنده: راجر ایبرت مترجم: مهتاب محمودی «من عاشق ماندن در خانههای محلی هستم.» مرد این جمله را درحالی که پیشنهاد مهماننوازانهای را پس از این که آخرین اتوبوسی که به شهر بازمیگردد از دست داده، میگوید. او در منطقهی بیابانی دورافتادهای در ژاپن، حشراتی را جمعآوری کرده […]
قصهگوی ریگهای روان
زندگی و آثار «کوبو آبه» در یک نگاه نویسنده: پیتر لنترز مترجم: مصطفی مسیحان کوبو آبه، نام مستعار آبه کیمیفوسا، متولد ۷ مارس ۱۹۲۴ در توکیو ژاپن و متوفی ۲۲ ژانویه ۱۹۹۳، در همان توکیو. رماننویس و نمایشنامهنویس ژاپنی است. او بهدلیل استفادههای مکررش از موقعیتهای تمثیلی و نامأنوس در داستان که برای ترسیم […]
قصهپردازی، بحران و سیاست
دربارهی دو داستان از هوشنگ گلشیری هوشنگ گلشیری در داستانِ کوتاهنویسی، به عقیدهی موافقم و منتقدانش، داستان معاصر فارسی را چند گام به پیش بُرد و از این نظر، هیچ کم از همتایان معاصرِ جهانیاش ندارد، اگر تا به امروز در سطحِ جهان کار او آنطور که باید و شاید دیده نشده، ایراد از […]