میلان کوندرا

گفت‌وگویی با میلان کوندرا

من هیچ‌وقت مؤمن نبودم، اما بعد از دیدن کاتولیک‌های چک که زمان استالین ترور شدند و تحت آزار و اذیت قرار گرفتند، عمیق‌ترین هم‌بستگی را با آن‌ها احساس کردم. آنچه ما را از هم جدا می‌کرد، اعتقاد به خدا، در مقابل آنچه ما را متحد می‌کرد، ثانویه بود. در پراگ، سوسیالیست‌ها و کشیش‌ها را به […]

WhatsApp Image 2020-03-30 at 20.18.49

داستان کوتاه «کورت»

حساب همه چیز را کرده بودم. ساعت هفت صبح سه مهر توی محوطه هتل مروارید. حتی می‌دانستم قرار است پیراهن بلند یشمی‌ام را که سهام خیلی دوست داشت، بپوشم با کفش های سیاه بندداری که تازه خریده بودم. چون مهم بود کفش‌ها از پایم درنیاید و می‌خواستم ماتیک مایع بیست‌وچهار ساعته‌ی کالباسی‌ام را بزنم و […]

Milan Kundera

کلاه کلمنتیس باقی می‌ماند

 از این میان جستارنویسی‌ای که کوندرا خلق می‌کند، به‌مراتب او را دست‌نیافتنی‌تر می‌کند. جستارهای کوندرا اگرچه به‌نظر می‌رسد می‌توانند خارج از ساحتِ رمان هم خوانده و درک شوند اما به‌واسطه‌ی حضور در رمان است که می‌تواند به درکِ درست و حقیقی آن‌ها رسید. به‌عنوان مثال جستاری کوندرا برای تعریف واژه‌ی «کیچ» در رمانش می‌آورد، اگر […]

ginzburg

مروری بر «چنین گذشت بر من»؛ ناتالیا گینزبورگ

چرا یک زن شوهر خودش را به قتل می‌رساند؟ این شاید کلیدی‌ترین موضوع کتاب «چنین گذشت بر من» باشد. کتاب the dry heart با ترجمه «چنین گذشت بر من» به فارسی و برگردان حسین افشار، نوشته ناتالیا گینزبورگ، نویسنده‌ی درونگرای ایتالیایی است. نویسنده قرن بیستمی خالق آثاری چون «فضیلت‌های ناچیز»، «الفبای خانواده»، «دیروزهای ما»، «شهر […]