پای چوپان

پای چوپان

این جستار از برگزیدگان اولین مرحله‌ی داوری اولین جایزه‌ی جستار خوانش، با موضوع «مدرسه» است. ** بعد از دوازده سال، یکی از سبیل‌ها را دیدم. سبیل شماره‌ی شش، افسانه دلیر. دوباره پاییز شده بود و آبان رسیده بود و فیل من یاد شهر و دیار پیشینش را کرده بود. پاییزها، بی‌دلیل، غمگین و افسرده می‌شوم. […]

utopia1

آن روی دیگرت*

نگاهی تاریخی  به تکوین و دگردیسی «یوتوپیا» نزد روشنفکران معاصر جامعه‌ی ایران   به لطف جدال‌های رسانه‌ای جنگ سرد، نزد بخش مهمی از افکار عمومی جهان، واژه‌ی «یوتوپیا» هم‌ردیف «توتالیتریسم» و «فاشیسم» و… فهمیده و مصرف می‌شود. اما اغراق نیست که بگوییم مهم‌ترین دستاوردهای انسان پسارُنسانسی از زهدان همین واژه زاییده شده است. اینجا پیش […]

utopia

کُلاژ شهر

پرونده‌ی آرمانشهر (۳) * شهر را کوچک می‌کنم؛ آسمان را ریزتر، ابرها را ذره‌ذره، بالا را رها می‌کنم، به پایین می‌چسبم، زمین را سوا می‌کنم، درخت‌ها، برگ‌ها، ریشه‌ها و نقطه‌ی مقابلش آسمان‌خراش‌ها. شهر را کوچک‌تر می‌کنم، در قالبی که هر روز با آن سروکار دارم، می‌خواهم از کل یک جزء بسازم، از جمع یک فرد. […]

Bahram_Heidari (1)

نوستالژیِ بهرام حیدری

اولین‌بار که بهرام حیدری را دیدم، توی کتابفروشی «اندیشه» بود که به آن کتابفروشیِ «کریمی» هم می‌گفتند. روبه‌روی قفسه‌ی کتاب‌ها ایستاده بود. با قامتی بلند و پیراهنی سبز و شلواری سفید،‌که به کِرِم می‌زد. نگاهش مصمم و دوست‌داشتنی بود. داشتم با کتاب‌هایی‌ که روی پیشخان بود، ور می‌رفتم و درعین‌حال او را که برایم مثلِ […]