Milan Kundera

کلاه کلمنتیس باقی می‌ماند

 از این میان جستارنویسی‌ای که کوندرا خلق می‌کند، به‌مراتب او را دست‌نیافتنی‌تر می‌کند. جستارهای کوندرا اگرچه به‌نظر می‌رسد می‌توانند خارج از ساحتِ رمان هم خوانده و درک شوند اما به‌واسطه‌ی حضور در رمان است که می‌تواند به درکِ درست و حقیقی آن‌ها رسید. به‌عنوان مثال جستاری کوندرا برای تعریف واژه‌ی «کیچ» در رمانش می‌آورد، اگر […]

ماکسیم گورکی

مرثیه‌ای بر انقلابی‌گر

کنکاشی بر نبوغ شگفت نویسنده روس نویسنده: کوریدون ایرلند در سال ۱۹۸۵ خبرنگار روسی الکسی ماکسیموویچ پشکوف، شاگرد کفاشی که مجبور شد در ۱۰ سالگی مدرسه را ترک کند، نام جدیدی برای خود انتخاب کرد: ماکسیم گورکی. پس از آن، شهر ادبی سریعاً و شدیداً به سراغ این نوه‌ی تازه‌نفس یک قایقران ولگایی آمد. گورکی […]

Anton Chekhov

نامه‌ی «آنتوان چخوف» به ماکسیم گورکی

الکسی عزیز، شما از یادها نمی‌روید! در این نامه چخوف به نقد و تشویق یکی از دوستدارانش، ماکسیم گورکی نویسنده جوان می‌‌‌‌‌پردازد. الکسی پشکوف که نام ماکسیم گورکی را با انگیزه‌‌ سیاسی (گورکی در زبان روسی به معنی تند و تلخ است) برای خود برگزید، تبدیل به مهره‌ای کلیدی در جنبش سوسیال-دموکرات مارکسیستی شد و […]

ماکسیم گورکی

راوی سرخ سرمای روس

مدخل بریتانیکا درباره‌ی «ماکسیم گورکی» ماکسیم گورکی، که اسم مستعار الکسی ماکسیموویچ پیشکوف است، دقیقاً معنی ماکسیمِ تلخ می‌دهد. متولد ۱۶ مارس ۱۸۶۸ در شهر نیژنی نووگورود روسیه است که در ۱۴ ژوئن ۱۹۳۶، در مرگی شبهه‌برانگیز چشم بر جهان بست. او داستان کوتاه‌نویس، نمایشنامه‌نویس و رمان‌نویس روسی بود که در ابتدا با داستان‌های طبیعت‌گرایانه […]