رمان کوتاه (Novelette) «نجواهای شبانه» در ۱۴۲ صفحه و توسط نشر «دیگر» با ترجمهی «فریده لاشایی» اولین بار در سال ۱۳۶۷ به چاپ رسید. این کتاب تا چاپ چهارم در سال ۱۳۸۵ نیز پیش رفت. طرح روی جلد کتاب اثری از «پابلو پیکاسو» نقاش اسپانیاییست که «زن با یک کلاغ نام» دارد. «فریده لاشایی» در […]
داستان «افروختن آتش»؛ جک لندن
روز، سرد و ابری آغاز شده بود، بسیار سرد و ابری. مرد از باریکهراه اصلی رودخانه «یوکن» فاصله گرفت و از کنارهی خاکی و بلند رود بالا رفت. در بالای کناره، یک باریکهراه ناپیدا و کم رفت و آمد از میان جنگلزار به سمت شرق میرفت. کنارهی پرشیبی بود و او، در بالای آن، به […]
داستان کوتاه «من خوشبختم»
مادرم میگوید من خوشبخت هستم. فکر که میکنم بیراه هم نمیگوید… شوهرم مرد خوبیست. نه معتاد است، نه خدایی نکرده خانم باز، دست بزن هم ندارد. خیلی که عصبی بشود یک چیزی میشکند. آن هم در این سال ها زیاد اتفاق نیفتاده است. چند تا لیوان دم دستی و سه چهار تا بشقاب بیرنگ و […]
داستان کوتاه «دربارهی بادیگارد»؛ دونالد بارتلمی
آیا بادیگارد سرِ زنی که پیراهنهایش را اتو میزد، داد میزند؟ چهکسی یک سوختگی قهوهای روی پیراهن زرد او انداخته است؟ پیراهنی که آنقدر گران از ایوسنلورن خریده بود. یک سوختگی قهوهای بزرگ درست روی قلب؟ آیا کارفرمای بادیگارد، هنگامی که در سیتروئن نقرهای مات منتظر سبز شدن چراغند، با او صحبت میکند؟ با بادیگارد […]