یادداشتهای یک جتلگ از قارهای دور – ۲ جوراب پشمی بلند را روی دو شلوار گرم میپوشم. دکمههای پالتو را روی لباس کامواییِ یقههفت میبندم و کاپشن بزرگ را روی همهی لباسهایم میپوشم. آب داغ را در لیوان میریزم و به سمت در خانه میروم. در آستانهی در، چشمم به بچه میافتد. توی پتو […]
مجلهی «خوشه»: تجربهی حرفهایها و درخششِ جوانها
آرشیوخوانی – دوم سیدفرزام حسینی الف هر هفته، در این بخش از سایت، صفحاتی از یک نشریه و یا حتی کتابی قدیمی را، که در دسترس عموم نباشد، از آرشیو شخصیمان اسکن میکنیم و با مقدمهای مختصر انتشار میدهیم، چرا؟ به همین دلیل ساده که اندکی پرسه زده باشیم در تاریخِ مطبوعات و […]
آن گوشهی دنج پر نور
دربارهی مکانی بهنام اتاق من آدمِ اتاق داشتن بودم. یعنی از همان روزهایی که اتاقهای خانهمان مال همه بود، من دربهدرِ داشتن اتاقی از آن خود بودم. حق مطلبِ درندشتی خانهی کودکیهایم را با گفتن اینکه چهار اتاق بزرگ که یکی دو تایش حتی نزدیک هفتاد متر بود، قطعاً نمیتوانم ادا کنم. جدای از […]
چای ماسالا با «جومپا لاهیری»
یادداشتهای یک جتلگ از قارهای دور – ۱ ۱ مدتها قبل از آنکه چشمهای قهوهای روشناش را از فاصلهی دومتری ببینم با او دوست بودم. دوستیمان به زمانی برمیگردد که یک مهاجر تمامعیار شدم و تصمیم گرفتم به زبان دیگری که زبان مادری من نبود، داستان بنویسم. جومپا دوست قدیمیام، هندیالاصل است و در […]