پروندهی آرمانشهر (۱۵) * اولینبار مامان کروکیاش را رو کاغذ کشید، هیچ از این مستطیلهای متصل بههم خوشم نمیآمد. همهی اینها به این معنی بود که دیگر از قصههای قبل از خوابی که مادربزرگم برایم تعریف میکرد یا بازیهای مندرآوردیمان خبری نیست و دوستیهای تازه شکلگرفته در مدرسه هم، میروند تا به شماره تماسی […]
سینما و یوتوپیا: یک رابطهی مهرآکین
۱. فصل کاشت تمام شده بود و اکنون وقتِ درو بود. آن مکان خیالینی که توماس مور سدهها پیش خلق کرده بود و «یوتوپیا» (آرمانشهر) مینامید، اکنون بعد از حدود ۴۰۰ سال ورز و آبیاری و نگهداری، آمادهی چیدن بود، آن هم درست همین حالا، در آستانهی قرن بیستم. «یوتوپیا»ی مور آغازگر راه بود، […]
آرمانشهر، جایی در همین نزدیکی
پروندهی آرمانشهر (۱۰) * این چندروزه از هر کسی پرسیدم آرمانشهرت کجاست، نامی از سوئیس و فلان و فلان شنیدم. نامی از همانجاهایی که خودتان بهتر از من میدانید. بس که عادت کردهایم به برشمردن و حسرتخوردن بر نداشتههایمان یا نادیدهگرفتن تمام چیزهای ارزشمندی که داریم. انگار که آرمانشهر پیوند خورده باشد با نام کشوری […]
یوتوپیا و داستانی از خورخه لوئیس بورخس
پروندهی آرمانشهر (۸) * در مقطعی از تاریخ، مفهوم اتوپیا و زندگی آرمانی همراه با اصول و جنبههای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی آن بیش از پیش مورد توجه اندیشمندان و نویسندگان قرار گرفت. در پیدایش این نظریات، فقر، اوضاع نابهسامان اجتماعی و آشوبهای سیاسی نقش اساسی داشت. اولین مدینه فاضله توسط افلاطون در کتاب جمهور […]